in hand

/ɪn hænd//ɪn hænd/

1- درمهار، تحت کنترل، منظم و مرتب 2- در تملک 3- در دست تهیه، در حال تولید، درجریان، دردست اقدام، مورد رسیدگی

جمله های نمونه

1. Peace with sword in hand, 'tis safest making.
[ترجمه گوگل]صلح با شمشیر در دست، امن ترین ساختن است
[ترجمه ترگمان]صلح با شمشیر در دست، tis است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Peace with sword in hand, ’Tis safest making.
[ترجمه گوگل]صلح با شمشیر در دست، امن ترین ساختن است
[ترجمه ترگمان]صلح با شمشیر در دست، safest است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Gossiping and lying go hand in hand.
[ترجمه گوگل]غیبت و دروغ دست به دست هم می دهند
[ترجمه ترگمان]دراز کشیدن و دراز کشیدن در دست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Virtue and courtesy go hand in hand.
[ترجمه گوگل]فضیلت و ادب دست به دست هم می دهند
[ترجمه ترگمان]فضیلت و ادب دست به دست هم می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Could you just concentrate on the job in hand?
[ترجمه علی ماشا اله زاده] آیا می توانید روی شغلی که در اختیار دارید تمرکز کنید؟
|
[ترجمه گوگل]آیا می توانید فقط روی شغلی که در دست دارید تمرکز کنید؟
[ترجمه ترگمان]میشه فقط روی کارت تمرکز کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As you start your married life together hand in hand, may all the things you're hoping for turn out the way you've planned.
[ترجمه گوگل]همانطور که زندگی زناشویی خود را دست در دست هم شروع می کنید، ممکن است همه چیزهایی که به آنها امیدوار هستید، همانطور که برنامه ریزی کرده اید انجام شود
[ترجمه ترگمان]همان طور که زندگی زناشویی خود را با یکدیگر شروع می کنید، ممکن است همه چیزهایی را که می خواهید از آن خارج کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He had one hundred dollars in hand.
[ترجمه گوگل]صد دلار در دست داشت
[ترجمه ترگمان]صد دلار در دست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I haven't any money in hand.
[ترجمه گوگل]من هیچ پولی در دست ندارم
[ترجمه ترگمان]من هیچ پولی ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Drink in hand, he ranted about his adventures in Africa.
[ترجمه گوگل]نوشیدنی در دست، او در مورد ماجراجویی های خود در آفریقا سخن گفت
[ترجمه ترگمان]در حالی که در دست داشت به دنبال ماجراها در آفریقا راه می افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Let's get on with the matter in hand .
[ترجمه گوگل]بیایید به این موضوع بپردازیم
[ترجمه ترگمان]بیا با قضیه کنار بیایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For us, research and teaching go hand in hand.
[ترجمه گوگل]برای ما تحقیق و آموزش دست به دست هم می دهند
[ترجمه ترگمان]برای ما تحقیق و تدریس دست به دست هم داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They walked hand in hand in silence up the path.
[ترجمه گوگل]دست در دست هم در سکوت به سمت بالا رفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها در سکوت راه را پیش گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Dirt and disease go hand in hand.
[ترجمه گوگل]کثیفی و بیماری دست به دست هم می دهند
[ترجمه ترگمان]کثیفی و کثیفی در دست قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Olympic organisers say that matters are well in hand.
[ترجمه گوگل]برگزارکنندگان المپیک می گویند که مسائل به خوبی در دست است
[ترجمه ترگمان]سازمان دهندگان المپیک می گویند که مسائل در دست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

In - hand= net salary
تحت کنترل
در دست تهیه
مسئله موجود اما حل نشده
She tried to focus on the tasks in hand
تلاش کرد که روی امور موجود ( که وجود دارند اما تعیین و تکلیف نشده اند ) تمرکز کند
مورد نظر، مورد بحث
تحت کنترل داشتن
در دسترس داشتن
مورد بحث
دَم دستی
دَم دست
1. موجود 2. در دست اقدام، در جریان؛ در حال تکمیل؛ در دست رسیدگی، تحت مطالعه

تسلط بر شرایط سخت . مثلا don't worry about the preparation of the party. i got every thing in hand , نگران تدارکات مهمانی نباش . . همه چی حله . . . همه چی تحت کنترل است . همه چی تو مشت است . اما در مثال
...
[مشاهده متن کامل]
دیگر . . ورزشی . . we have a game in hand در اینجا می گیم . . . ما یک بازی داریم که راحت می تونیم امتیاز بگیریم ( یعنی همه چیز در کنترل ما است )

تحت کنترل
در اختیار
موجود

بپرس