in front

جمله های نمونه

1. The dog's snoozing in front of the fire.
[ترجمه گوگل]سگ در مقابل آتش چرت می زند
[ترجمه ترگمان]سگ جلوی آتش خوابیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A dog darted across the road in front of me.
[ترجمه گوگل]سگی از جلوی من به سمت جاده رفت
[ترجمه ترگمان]سگی به سرعت از جاده جلوی من رد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I can't see because of the person in front of me.
[ترجمه گوگل]به خاطر کسی که مقابلم است نمی بینم
[ترجمه ترگمان]نمی توانم به خاطر کسی که جلویم است را ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She washed her face at the pump in front of the inn.
[ترجمه گوگل]صورتش را در پمپ جلوی مسافرخانه شست
[ترجمه ترگمان]صورتش را با تلمبه جلوی مهمانخانه باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was lost in contemplation of the scene in front of her.
[ترجمه گوگل]او در تعمق صحنه مقابلش گم شده بود
[ترجمه ترگمان]به تماشای صحنه ای که در مقابلش بود گم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. People were genuflecting in front of the altar.
[ترجمه گوگل]مردم در جلوی محراب نجومی می کردند
[ترجمه ترگمان]مردم در مقابل محراب genuflecting می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They ate everything that was set in front of them.
[ترجمه گوگل]هر چه جلوی چشمشان گذاشته بودند خوردند
[ترجمه ترگمان]آن ها هر چیزی را که در جلوی آن ها قرار داشت می خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cars must not park in front of the entrance .
[ترجمه گوگل]خودروها نباید جلوی در ورودی پارک کنند
[ترجمه ترگمان]ماشین ها نباید جلوی ورودی پارک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bert swept the path in front of the house.
[ترجمه گوگل]برت مسیر جلوی خانه را جارو کرد
[ترجمه ترگمان]برت جاده را جلوی خانه گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He pulled into the driveway in front of her garage.
[ترجمه گوگل]او به داخل راهروی جلوی گاراژ او کشیده شد
[ترجمه ترگمان]او جلوی گاراژ جلوی گاراژ ایستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She bawled at him in front of everyone.
[ترجمه گوگل]جلوی همه به او داد زد
[ترجمه ترگمان]او جلوی همه فریاد کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There is an old pine tree in front of the house.
[ترجمه گوگل]یک درخت کاج کهنسال جلوی خانه است
[ترجمه ترگمان]یه درخت کاج قدیمی جلوی خونه هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Life is a mirror. When you smile in front of it ,it will also smile and so will it when you cry to it.
[ترجمه گوگل]زندگی یک آینه است وقتی در مقابلش لبخند میزنی، اون هم لبخند میزنه و همینطور وقتی بهش گریه میکنی
[ترجمه ترگمان]زندگی یک آینه است زمانی که در مقابل آن لبخند می زنید، لبخند نیز بر روی آن لبخند می زند و زمانی که به آن گریه می کنید این کار را انجام خواهید داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ann stopped in front of the house.
[ترجمه گوگل]آن جلوی خانه ایستاد
[ترجمه ترگمان]آن در جلوی خانه توقف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Busy collecting bees, not in front of people talk with eloquence.
[ترجمه گوگل]مشغول جمع آوری زنبورها، نه جلوی مردم با فصاحت صحبت کنند
[ترجمه ترگمان]جمع کردن زنبوره ای مشغول به جمع کردن، نه در مقابل مردم با فصاحت حرف می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• at the head, forward; before

پیشنهاد کاربران

روبرو، مقابل
برای مثال enemt in front: دشمن مقابل
رو برو . جلو . مقابل .
در مقابل

بپرس