• : تعریف: in reality; really; truly; indeed. • مشابه: actually, in truth, indeed, really
جمله های نمونه
1. Some people are intimidated by his size, but in fact he's a gentle giant.
[ترجمه roua] بعضی از مردم از اون می ترسند اما در واقعه اون یک غول ارامی هست
|
[ترجمه گوگل]برخی از مردم از اندازه او می ترسند، اما در واقع او یک غول ملایم است [ترجمه ترگمان]بعضی از مردم از اندازه او می ترسند، اما در واقع غولی آرام است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Using binary notation is in fact just manipulating ones and noughts.
[ترجمه گوگل]استفاده از نماد دودویی در واقع فقط دستکاری یکها و هیچ است [ترجمه ترگمان]استفاده از نماد دودویی، در حقیقت فقط دستکاری و دستکاری اعداد است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The rumour is without foundation in fact.
[ترجمه گوگل]این شایعه در واقع بی اساس است [ترجمه ترگمان]شایعه بدون پایه و اساس وجود داره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Any sudden inspiration in fact can not replace the long-term Kung fu.
[ترجمه گوگل]هر گونه الهام ناگهانی در واقع نمی تواند جایگزین کونگ فوی طولانی مدت شود [ترجمه ترگمان]هر گونه الهام ناگهانی در حقیقت نمی تواند the دراز مدت را جایگزین کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He's not at all exciting, in fact he's really rather commonplace.
[ترجمه گوگل]او اصلا هیجان انگیز نیست، در واقع او واقعاً معمولی است [ترجمه ترگمان]در واقع خیلی هم معمولی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The rump of the party does in fact still have considerable assets.
[ترجمه گوگل]بدنه حزب در واقع هنوز دارایی های قابل توجهی دارد [ترجمه ترگمان]The حزب در واقع هنوز دارای دارایی های قابل توجهی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In fact his familiarity with the Bronx was pretty limited.
[ترجمه گوگل]در واقع آشنایی او با برانکس بسیار محدود بود [ترجمه ترگمان]در واقع آشنایی او با برانکس بسیار محدود بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Their claim had no basis in fact .
[ترجمه گوگل]ادعای آنها در واقع هیچ مبنایی نداشت [ترجمه ترگمان]این ادعا هیچ پایه و اساسی نداشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. His jokes seemed spontaneous, but were in fact carefully prepared beforehand.
[ترجمه گوگل]شوخی های او خودجوش به نظر می رسید، اما در واقع از قبل با دقت آماده شده بود [ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که jokes خود به خودی خود آماده است، اما در واقع با احتیاط خود را آماده کرده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. People think that the investigation was independent, but in fact a lot of political manipulation went on.
[ترجمه گوگل]مردم فکر می کنند که تحقیقات مستقل بوده است، اما در واقع دستکاری های سیاسی زیادی ادامه یافت [ترجمه ترگمان]مردم فکر می کنند که تحقیقات مستقل بوده، اما در واقع بسیاری از اصلاحات سیاسی ادامه داشته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She pretends to various abilities she doesn't, in fact, possess.
[ترجمه گوگل]او تظاهر به توانایی های مختلفی می کند که در واقع ندارد [ترجمه ترگمان]در واقع، اون به توانایی های مختلفی که نداره تظاهر می کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In fact, he is a teacher.
[ترجمه گوگل]در واقع او یک معلم است [ترجمه ترگمان]در واقع او معلم است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. In fact, his business career had distinctly unpromising beginnings.
[ترجمه گوگل]در واقع، حرفه تجاری او شروع های مشخصی داشت که امیدبخش نبود [ترجمه ترگمان]در واقع، شغل کاری او آغاز شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید! [ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He pretended not to know her but in fact they were in league together.
[ترجمه گوگل]او وانمود می کرد که او را نمی شناسد اما در واقع آنها با هم در لیگ بودند [ترجمه ترگمان]وانمود می کرد که او را نمی شناسد، اما در واقع با هم متحد بوده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[نساجی] در حقیقت
انگلیسی به انگلیسی
• actually, truthfully, as a matter of fact
پیشنهاد کاربران
در اصل واژه "اصل" در زبان فارسی ریشه پارسی باستان دارد. در زبان اوستایی به صورت "اَئِسْتَ" و در زبان پهلوی به صورت "اَست" دیده می شود. معانی مختلفی برای این واژه در طول تاریخ وجود داشته است، از جمله: ... [مشاهده متن کامل]
مبدأ و منشأ: مانند "اصل و نسب" و "اصل و بنیاد" مهم ترین و اساسی ترین چیز: مانند "اصل مطلب" و "اصل کار" قانون و قاعده: مانند "اصل حاکم بر جهان" و "اصل عدالت" نوع و جنس: مانند "اصل فلز" و "اصل نبات" امروزه، رایج ترین معنای "اصل" به معنای "مبدأ و منشأ" است. جالب است بدانید که در زبان های هندی و اردو نیز واژه ای به نام "اصل" وجود دارد که از زبان فارسی گرفته شده است. منابع: https://abadis. ir/dehkhoda/] ) https://www. iranketab. ir/book/40213 - farsi - language https://www. etymonline. com/
یافته ها نشان می دهند. . . داده ها نشان می دهند. . . بنابر یافته ها. . . بنابر شواهد. . . ( این عبارت از روند تحقیق و پژوهش برگرفته شده و در دیگر حیطه ها به کار گرفته شده است. fact به معنای سند، مدرک، داده و نشانه در پژوهش هاست. )