in effigy

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: using an effigy or replica of someone, rather than the actual person.

- Protesters burned the hated dictator in effigy.
[ترجمه گوگل] معترضان دیکتاتور منفور را به شکل مجسمه سوزاندند
[ترجمه ترگمان] معترضان نقش دیکتاتور را به آتش کشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران