in defiance of


به سرپیچی از

جمله های نمونه

1. She acted in defiance of my orders.
[ترجمه گوگل]او برخلاف دستور من عمل کرد
[ترجمه ترگمان]او با سرپیچی از دستورها من عمل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Nuclear testing was resumed in defiance of an international ban.
[ترجمه گوگل]آزمایش های هسته ای برخلاف ممنوعیت بین المللی از سر گرفته شد
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها هسته ای در مخالفت با ممنوعیت بین المللی ازسر گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He climbed the ladder in defiance of the warning.
[ترجمه گوگل]او بدون توجه به هشدار از نردبان بالا رفت
[ترجمه ترگمان]با بی اعتنایی از نردبان بالا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They organized a street demonstration in defiance of the government ban.
[ترجمه گوگل]آنها یک تظاهرات خیابانی را در مخالفت با ممنوعیت دولت ترتیب دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها تظاهرات خیابانی را در مخالفت با ممنوعیت دولت سازماندهی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Thousands of people have taken to the streets in defiance of the curfew.
[ترجمه گوگل]هزاران نفر در اعتراض به مقررات منع آمد و شد به خیابان ها ریخته اند
[ترجمه ترگمان]هزاران نفر در اعتراض به مقررات منع رفت و آمد به خیابان ها آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In defiance of the ceasefire, rebel troops are again firing on the capital.
[ترجمه گوگل]در سرپیچی از آتش بس، نیروهای شورشی دوباره به سمت پایتخت شلیک می کنند
[ترجمه ترگمان]در اعتراض به آتش بس، نیروهای شورشی مجددا بر پایتخت آتش گشودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She wanted him to stay, but he left in defiance of her wishes.
[ترجمه گوگل]او می خواست که او بماند، اما او با سرپیچی از میل او رفت
[ترجمه ترگمان]او می خواست که او بماند، اما در برابر خواسته های او حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One of the orderlies, in defiance of the Prophet, began to lay bets.
[ترجمه گوگل]یکی از مأموران به مخالفت با پیامبر شروع به شرط بندی کرد
[ترجمه ترگمان]یکی از گماشتگان با بی اعتنایی به پیام امروز شرط بندی را آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is an absolute necessity and to work in defiance of it means total failure.
[ترجمه گوگل]این یک ضرورت مطلق است و کار بر خلاف آن به معنای شکست کامل است
[ترجمه ترگمان]این یک ضرورت مطلق و کار در مبارزه با آن به معنی شکست کامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In 191 as if in defiance of the death and destruction all around him, Modigliani painted his most glorious series of nudes.
[ترجمه گوگل]در سال 191، مودیلیانی، گویی در سرپیچی از مرگ و ویرانی در اطرافش، باشکوه ترین مجموعه برهنگی خود را نقاشی کرد
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۱، چنانکه گویی در برابر مرگ و نابودی همه در اطراف او به تصویر کشیده شد، نخستین مجموعه از زنان عریان را به تصویر کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Willys, in defiance of the royal wishes, marched out to welcome his old commanding officer.
[ترجمه گوگل]ویلیز، برخلاف خواسته های سلطنتی، به استقبال افسر فرمانده قدیمی خود رفت
[ترجمه ترگمان]که در جیپ، در برابر خواسته سلطنتی، از آنجا بیرون رفته بود تا به افسر فرمانده سابق خود خوش آمد بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Marchers gathered in defiance of a government order that banned May Day celebrations and protests.
[ترجمه گوگل]راهپیمایان در سرپیچی از دستور دولت که برگزاری جشن ها و اعتراضات اول ماه مه را ممنوع کرده بود، تجمع کردند
[ترجمه ترگمان]Marchers در اعتراض به دستور دولت که جشن های روز مه و اعتراضات را ممنوع کرد، گرد هم آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The presidentthe vote in defiance of Honduras'Supreme Court, which had declared the measure illegal.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور به مخالفت با دادگاه عالی هندوراس، که این اقدام را غیرقانونی اعلام کرده بود، رأی داد
[ترجمه ترگمان]رای presidentthe در اعتراض به دیوان عالی هندوراس، که این اقدام را غیرقانونی اعلام کرده بود، رای دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Their love of life comes in spite of, almost in defiance of, considerable hardship.
[ترجمه گوگل]عشق آنها به زندگی علیرغم، تقریباً با سرپیچی، سختی قابل توجهی به وجود می آید
[ترجمه ترگمان]با وجود این، عشق به زندگی، با وجود مبارزه با مشقت بسیار، به وجود می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in contempt of, in opposition to, in disobedience to

پیشنهاد کاربران

بی اعتنا به - بی توجه به - در اعتراض به
1 در مخالفت با
2 علی رغم
I
برخلاف
against or despite the wishes, rules, or laws of ( someone or something )
The group is acting in defiance of a government order
ترجمه اینجانب: برخلاف دستور دولت، گروه در حال فعالیت می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

She married him in defiance of her parents
ترجمه اینجانب: برخلاف خواست پدر و مادرش، با او ازدواج کرد.

منابع• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/in-defiance-of
به رغم، با وجودِ

بپرس