in deep water


دچار گرفتاری و دردسر شدید، در موقعیت بد، در تنگنا، سخت گرفتار

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: having great difficulties or trouble.

جمله های نمونه

1. The company is in deep water over their refusal to reduce prices.
[ترجمه گوگل]این شرکت به دلیل امتناع آنها از کاهش قیمت ها در آب عمیقی است
[ترجمه ترگمان]شرکت در آب عمیق بر سر امتناع آن ها از کاهش قیمت ها قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Having lost her passport, she is now in deep water.
[ترجمه گوگل]او که پاسپورت خود را گم کرده است، اکنون در آب های عمیق است
[ترجمه ترگمان]پس از اینکه گذرنامه اش را از دست داده، اکنون در آب عمیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The government is in deep water over its plans for tax increases.
[ترجمه گوگل]دولت در مورد برنامه های خود برای افزایش مالیات در آب عمیق است
[ترجمه ترگمان]دولت در مورد طرح های خود برای افزایش مالیات ها در آب عمیق بسر می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Some of the discoveries were in deep water.
[ترجمه گوگل]برخی از اکتشافات در آب های عمیق بود
[ترجمه ترگمان]بعضی از کشفیات در آب عمیق بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A witness had seen him in deep water, shouting and waving for help.
[ترجمه گوگل]شاهدی او را در آب های عمیق دیده بود که فریاد می زد و برای کمک دست تکان می داد
[ترجمه ترگمان]یک شاهد او را در آب عمیق دیده بود و فریاد می زد و برای کمک دست تکان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This plant propagates as speedily in deep water as in a marshy habitat, the thin rhizomes taking root quickly.
[ترجمه گوگل]این گیاه به سرعت در آبهای عمیق مانند زیستگاه باتلاقی تکثیر می شود و ریزوم های نازک به سرعت ریشه می دهند
[ترجمه ترگمان]این گیاه به سرعت در آب عمیق همانند زیستگاه marshy منتشر می شود و rhizomes نازک به سرعت ریشه می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The reefs in deep water off Devon and Cornwall are fairly clear and have given steady sport.
[ترجمه گوگل]صخره‌ها در آب‌های عمیق دوون و کورنوال نسبتاً شفاف هستند و ورزش ثابتی را ارائه می‌دهند
[ترجمه ترگمان]صخره ها در آب های عمیق از Devon و کورنوال کاملا روشن هستند و به ورزش منظم دست یافته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In deep water For three years I've been wary of deep water.
[ترجمه گوگل]در اعماق آب سه سال است که مراقب آب های عمیق بودم
[ترجمه ترگمان]برای سه سال در آب عمیق، نسبت به آب عمیق محتاط بوده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If this impact had occurred in deep water its traces on the ocean floor might be extremely hard to recognize.
[ترجمه گوگل]اگر این ضربه در اعماق آب رخ می داد، تشخیص آثار آن در کف اقیانوس بسیار سخت بود
[ترجمه ترگمان]اگر این ضربه در آب عمیق روی کف اقیانوس رخ داده باشد، تشخیص آن بسیار دشوار خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. China is among in deep water and it's a development country.
[ترجمه گوگل]چین در میان آب های عمیق قرار دارد و کشوری در حال توسعه است
[ترجمه ترگمان]چین در میان آب های عمیق قرار دارد و یک کشور توسعه یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When you are in deep water, you are in difficulty.
[ترجمه گوگل]وقتی در اعماق آب هستید، در سختی هستید
[ترجمه ترگمان]وقتی در آب عمیق هستید، به زحمت هستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. John has been in deep water ever since he lost his job.
[ترجمه گوگل]جان از زمانی که کارش را از دست داده در آب های عمیق بوده است
[ترجمه ترگمان]جان از وقتی کارش رو از دست داده توی آب عمیق بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In deep water, where your feet can't touch the bottom, simulate running with your flotation device worn as instructed.
[ترجمه گوگل]در اعماق آب، جایی که پاهای شما نمی توانند کف را لمس کنند، با دستگاه شناور خود که طبق دستورالعمل پوشیده شده است، دویدن را شبیه سازی کنید
[ترجمه ترگمان]در آب عمیق، جایی که پاهای شما نمی توانند کف آن را لمس کنند، شبیه سازی با دستگاه شناور خود را شبیه سازی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Permeable breakwater is economical and reasonable in deep water area with lowr and steep waves.
[ترجمه گوگل]موج شکن نفوذ پذیر در مناطق آب های عمیق با امواج کم و شیب دار اقتصادی و معقول است
[ترجمه ترگمان]موج شکن Permeable مقرون به صرفه و منطقی در آب های عمیق با lowr و امواج شیب دار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in trouble

پیشنهاد کاربران

در شرایط و وضعیت بدی بودن
تو دردسر افتادن
تو گل گیر کردن

بپرس