in bad taste

جمله های نمونه

1. She acknowledged her remark had been in bad taste.
[ترجمه گوگل]او تصدیق کرد که اظهاراتش بد سلیقه بوده است
[ترجمه ترگمان]می دانست که این حرف به مذاق او خوش آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He rejects the idea that his film is in bad taste.
[ترجمه گوگل]او این ایده را رد می کند که فیلمش بد سلیقه است
[ترجمه ترگمان]او این ایده را رد می کند که فیلم او طعم بدی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. That remark was in bad taste, wasn't it?
[ترجمه گوگل]این اظهار نظر بد سلیقه بود، اینطور نیست؟
[ترجمه ترگمان]این حرف از سلیقه بد بود، نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She dresses in bad taste.
[ترجمه گوگل]او بد سلیقه لباس می پوشد
[ترجمه ترگمان]او با سلیقه بد لباس می پوشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Reviewer: I thought the recipes were in bad taste.
[ترجمه گوگل]منتقد: من فکر می کردم دستور العمل ها طعم بدی داشتند
[ترجمه ترگمان]Reviewer: من فکر کردم که دستور العمل ها دارای مزه بد بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It would be in bad taste for a guest to make a blunder.
[ترجمه گوگل]این بد سلیقه است که یک مهمان اشتباه کند
[ترجمه ترگمان]برای یک مهمان که اشتباه کرده باشد، ذوق و شوق زیادی خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Chee - hwa described the show as being in bad taste.
[ترجمه گوگل]Chee-hwa نمایش را بد سلیقه توصیف کرد
[ترجمه ترگمان] - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The advertisements against our leaders were in bad taste.
[ترجمه گوگل]تبلیغات علیه رهبران ما بد سلیقه بود
[ترجمه ترگمان]تبلیغات علیه رهبران ما سلیقه بدی داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That's very in bad taste and infects our life too.
[ترجمه گوگل]این بسیار بد مزه است و زندگی ما را نیز آلوده می کند
[ترجمه ترگمان]این خیلی بد مزه است و زندگی ما را آلوده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The joke was in bad taste.
[ترجمه گوگل]شوخی بد سلیقه بود
[ترجمه ترگمان]این شوخی بی مزه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. My name is so common and in bad taste.
[ترجمه گوگل]اسم من خیلی رایج و بد سلیقه است
[ترجمه ترگمان]اسم من خیلی رایج و با سلیقه بد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As long as any advert does not bring the profession into disrepute nor is in bad taste then it is permissible.
[ترجمه گوگل]مادامی که هر تبلیغی باعث بدنامی حرفه ای نشود و یا بد سلیقه نباشد جایز است
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که تبلیغ باعث بدنامی و بدنامی نمی شود و یا مزه بد هم ندارد، پس مجاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Caption Competition, which usually gives me a source of amusement, in the Feb edition was in bad taste.
[ترجمه گوگل]مسابقه کپشن، که معمولا به من منبع سرگرمی می دهد، در نسخه فوریه بد سلیقه بود
[ترجمه ترگمان]رقابت عنوان عنوان که معمولا به من یک منبع سرگرمی می دهد، در فوریه فوریه مزه بدی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Saul Anuzis, the Republican chairman in Michigan In my opinion, this't and it's in bad taste.
[ترجمه گوگل]سائول آنوزیس، رئیس جمهوری خواه در میشیگان به نظر من، این نیست و بد سلیقه است
[ترجمه ترگمان]سال Anuzis، رئیس حزب جمهوری خواه در میشیگان، در نظر من، این و در مزه بد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• tasteless, vulgar, gross, gaudy, inelegant, improper

پیشنهاد کاربران

وقتی یه شوخی به مزاج کسی خوش نمیاد و بهت میگه بی مزه
در واقع نوعی بهش توهین شده
یا شوخی جسمی و خشن بوده
ولی a joke which is crossed the line شدت بیشتری داره
یعنی از حد و گلیم خود گذشتن و وقتی یک شوخی خیلی توهین آمیز باشه یا آسیب زا باشه گفته میشه
ترش رویی کردن
کج رفتاری کردن
they were really in poor taste.
توهین آمیز
نامناسب
زشت
شوخی های توهین آمیز

بپرس