سر تعظیم فرود آوردن مقابل کسی
از کسی حساب بردن
در مورد خداوند یعنی ترس و خوف از پروردگار
در مورد خداوند یعنی ترس و خوف از پروردگار
حساب بردن از کسی ( احساس ترس آمیخته با احترام به کسی داشتن )
احترام زیادی قائل بودن و یکمی هم از اون ترس داشتن
( از کسی ) حساب بُردن
He was in awe of his father when he was a child.
وقتی بچه بود از پدرش حساب می برد.
وقتی بچه بود از پدرش حساب می برد.
Be in awe of someone یعنی برای کسی احترام زیادی قائل بودن،
I'm always in awe of ladies out there doing big things.
من همیشه در آنجا احترام زیادی برای بانوانی قائل هستم که کارهای بزرگی انجام می دهند.
من همیشه در آنجا احترام زیادی برای بانوانی قائل هستم که کارهای بزرگی انجام می دهند.