in and out

پیشنهاد کاربران

Here’s a comprehensive list of "in and out" collocations :
### 1. Physical Movement ( ورود و خروج فیزیکی )
- Go in and out
فارسی: داخل و خارج شدن
Example: "The cat keeps going in and out of the house. "
...
[مشاهده متن کامل]

ترجمه: �گربه مدام تو خونه میره و میاد بیرون. �
- Run in and out
فارسی: با عجله رفت و آمد کردن
Example: "Kids were running in and out of the classroom. "
ترجمه: �بچه ها با عجله تو کلاس میرفتند و میآمدند. �
- - -
### 2. Familiarity ( آشنایی کامل )
- Know sth/sb in and out
فارسی: چیزی/کسی را از بر بودن
Example: "She knows this software in and out. "
ترجمه: �او این نرم افزار را از بر است. �
- Learn sth in and out
فارسی: چیزی را کامل یاد گرفتن
Example: "You must learn the rules in and out. "
ترجمه: �باید قوانین را مو به مو یاد بگیری. �
- - -
### 3. Intermittent Presence ( حضور متناوب )
- In and out of hospital/jail
فارسی: مدام در بیمارستان/زندان رفت و آمد داشتن
Example: "He’s been in and out of jail for years. "
ترجمه: �او سال هاست مدام به زندان می رود و می آید. �
- In and out of fashion
فارسی: گاهی مد بودن و گاهی نه
Example: "This trend goes in and out of fashion. "
ترجمه: �این ترند گاهی مد می شود و گاهی نه. �
- - -
### 4. Technical/Mechanical ( عملکرد فنی )
- Breathe in and out
فارسی: نفس کشیدن ( دم و بازدم )
Example: "Meditate by breathing in and out slowly. "
ترجمه: �با تنفس آرام دم و بازدم مدیتیشن کن. �
- Zoom in and out
فارسی: زوم کردن و بیرون کشیدن ( در تصویر )
Example: "Use the mouse wheel to zoom in and out. "
ترجمه: �از چرخ ماوس برای زوم کردن استفاده کن. �
- - -
### 5. Idiomatic Expressions ( اصطلاحات )
- Ins and outs ( اسم )
فارسی: جزئیات و پیچیدگی ها
Example: "He knows the ins and outs of the business. "
ترجمه: �او از ریزه کاری های این کسب وکار آگاه است. �
- In - and - out job
فارسی: کار سریع ( ورود و خروج سریع )
Example: "It’s just an in - and - out repair. "
ترجمه: �این تعمیر فقط یک کار سریع است. �
- - -
### Persian Alternatives for Contexts:
- ورود و خروج ( for physical movement )
- پشت سر هم ( for repetitive actions )
- از بر بودن ( for deep knowledge )
Example for Fluency:
"She’s been in and out of meetings all day. "
ترجمه: �او تمام روز مدام در جلسات رفت و آمد داشته. �
deepseek

چم وخم کار
زیر و بم کار
رستورانهایی که نیاز به پارک ماشین نیست. غذاهای فست فود
به هر سو
Thoroughly; down to the last detail.
تمام جزیات، تمام زیر و بم
صفتی برای توصیف
۱ ) ورود و خروج مکرر ( مثل قاچاقچی ها )
۲ ) رفت و آمد مکرر ( مهمانی، مرخصی ساعتی زیاد و. . . )
۳ ) غیر قابل اطمینان بودن ( خوب و بد شدن مدام مثل تغییرات حال بیمار، خرابی مدام یک دستگاه و چموشی و آرامی یک اسب )
به نقل از میریام وبستر:
1: alternately in and out
he's been in and out all day
2: to the last detail : EXHAUSTIVELY, THOROUGHLY
understands his business in and out
knew each other in and out
— Virginia Woolf
سر و ته شو به هم اوردن

بپرس