in a whiff

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
در یک لحظه / خیلی سریع / به سرعت برق آسا
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( محاوره ای – زمان ) :**
اتفاقی که خیلی سریع و ناگهانی رخ می دهد.
مثال: *It was over in a whiff. *
...
[مشاهده متن کامل]

در یک لحظه تمام شد.
2. ** ( تصویری – استعاری ) :**
اشاره به سرعتی که مثل یک �بو� یا �نسیم کوتاه� می آید و می رود.
3. ** ( ادبی – احساسی ) :**
گاهی برای نشان دادن گذرا بودن یا ناپایداری چیزی استفاده می شود.
- - -
🔸 مترادف ها:
in a flash – instantly – in no time – in a blink – suddenly