اصطلاح "in a pickle" به معنای قرار داشتن در یک وضعیت دشوار یا مشکل ساز است.
... [مشاهده متن کامل]
من واقعاً در یک وضعیت دشوار هستم؛ کیف پولم را در خانه جا گذاشته ام و نمی توانم برای ناهار پرداخت کنم.
مترادف ها:
- در مشکل
- در مخمصه
- در تنگنا
- در وضعیت دشوار
پس از دست دادن شغلش، خود را در یک وضعیت واقعاً دشوار یافت.
در دردسر افتادن, درتنگنا بودن، در مخمصه بودن
معانی دیگر:
In trouble
In a fix
In a jim
In tight corner
In tight spot
In a bind
معانی دیگر:
معادل های دیگه ش هستن.
توی مخمصه افتادن
در یک موقعیت سخت
توی هچل افتادن؛ توی دردسر افتادن؛ بدجوری گرفتار شدن