in a mess

انگلیسی به انگلیسی

• disorderly, in disarray, messy; in trouble, in a predicament, in a fix

پیشنهاد کاربران

a mess=in a mess
در هم برهم، قره قاطی، کثیف
به هم ریخته ( مثلاً : اتاق من به هم ریخته است )
در وضعیت اشفته

بپرس