1. 'Oh, Anne, I do love you!' he said impulsively.
[ترجمه علیرضا اشرف] " اوه مادر ( ترکی ) ! دوستت دارم " . او ( این جمله را ) بی اختیار گفت.|
[ترجمه گوگل]"اوه، آن، من تو را دوست دارم!" او با هیجان گفت[ترجمه ترگمان]اوه، آن، من تو را دوست دارم! با لحنی بی اراده گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. "Do you need any help?" he offered impulsively.
[ترجمه گوگل]"آیا به کمکی نیاز داری؟" او با تکانش ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]آیا به کمک نیاز دارید؟ او به طور آنی پیشنهاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آیا به کمک نیاز دارید؟ او به طور آنی پیشنهاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She leant forward and kissed him impulsively.
[ترجمه گوگل]به جلو خم شد و او را بوسید
[ترجمه ترگمان]جما به جلو خم شد و بی اراده او را بوسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جما به جلو خم شد و بی اراده او را بوسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Impulsively he reached out and took her hand.
[ترجمه گوگل]با هیجان دستش را دراز کرد و دستش را گرفت
[ترجمه ترگمان]خم شد و دستش را گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خم شد و دستش را گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Here, there is no conferring, and Jack impulsively leaps forward with raised knife to kill it.
[ترجمه گوگل]در اینجا، هیچ مشورتی وجود ندارد، و جک به شکلی تکانشی با چاقوی بالا میجهد تا آن را بکشد
[ترجمه ترگمان]در اینجا هیچ گونه حقی وجود ندارد و جک به طور غریزی با یک چاقوی بزرگ به طرف جلو خیز برمی دارد تا آن را بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در اینجا هیچ گونه حقی وجود ندارد و جک به طور غریزی با یک چاقوی بزرگ به طرف جلو خیز برمی دارد تا آن را بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Impulsively he grabbed the telephone directory, looked up her number and dialled it.
[ترجمه گوگل]با هیجان دفترچه تلفن را گرفت، شماره او را جستجو کرد و آن را گرفت
[ترجمه ترگمان]دفترچه تلفن را برداشت و شماره او را نگاه کرد و آن را برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دفترچه تلفن را برداشت و شماره او را نگاه کرد و آن را برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. While watching him at work she impulsively asked to borrow his materials and followed his advice to give her imagination free rein.
[ترجمه گوگل]در حالی که او را در محل کار تماشا می کرد، به طور ناگهانی از او خواست که مطالب او را قرض بگیرد و از توصیه او پیروی کرد تا تخیل خود را آزاد کند
[ترجمه ترگمان]در حالی که در حین کار به او نگاه می کرد، به طور آنی از او خواسته شد که مطالب خود را قرض کند و به دنبال توصیه خود، افسار را آزاد گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در حالی که در حین کار به او نگاه می کرد، به طور آنی از او خواسته شد که مطالب خود را قرض کند و به دنبال توصیه خود، افسار را آزاد گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He stood there like a weak-kneed schoolboy who'd impulsively confessed to stealing the headmaster's wallet.
[ترجمه گوگل]او مانند یک بچه مدرسه ای با زانو ضعیف ایستاده بود که به طور ناگهانی اعتراف کرده بود که کیف پول مدیر مدرسه را دزدیده است
[ترجمه ترگمان]درست مثل یک بچه مدرسه ای بود که ناخودآگاه اعتراف کرده بود کیف پول مدیر را بدزدد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]درست مثل یک بچه مدرسه ای بود که ناخودآگاه اعتراف کرده بود کیف پول مدیر را بدزدد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Impulsively, the Squat swung the trike to pull alongside, so that one wheel dragged on the slower strip.
[ترجمه گوگل]اسکوات به شکلی تکاندهنده، تریک را به سمت خود چرخاند، به طوری که یک چرخ روی نوار کندتر کشیده شد
[ترجمه ترگمان]خم شد و سه پنی را در کنار خود تاب داد تا یک چرخ on کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خم شد و سه پنی را در کنار خود تاب داد تا یک چرخ on کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The stranger smiled at her, and spoke impulsively.
[ترجمه گوگل]مرد غریبه به او لبخندی زد و با عجله صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]مرد غریب به او لبخند زد و بی اراده صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مرد غریب به او لبخند زد و بی اراده صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Impulsively, she dropped them into her purse.
[ترجمه گوگل]بیحال، آنها را در کیفش انداخت
[ترجمه ترگمان]در حالی که خم شده بود، آن ها را در کیفش جا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در حالی که خم شده بود، آن ها را در کیفش جا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. School shooters tend to act impulsively and attack the targets of their rage: students and faculty.
[ترجمه گوگل]تیراندازان مدرسه تمایل دارند به صورت تکانشی عمل کنند و به اهداف خشم خود حمله کنند: دانش آموزان و اساتید
[ترجمه ترگمان]تیراندازان مدرسه تمایل دارند که به طور آنی عمل کنند و به اهداف خشم خود حمله کنند: دانش آموزان و هیات علمی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تیراندازان مدرسه تمایل دارند که به طور آنی عمل کنند و به اهداف خشم خود حمله کنند: دانش آموزان و هیات علمی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Impulsively, Christophe took her in with him.
[ترجمه گوگل]کریستف با هیجان او را با خود برد
[ترجمه ترگمان]کریستف خم شد و او را با او برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کریستف خم شد و او را با او برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Tend to follow their feelings and act impulsively.
[ترجمه گوگل]تمایل دارند احساسات آنها را دنبال کنند و به صورت تکانشی عمل کنند
[ترجمه ترگمان]دوست دارند احساس خود را دنبال کنند و به طور آنی عمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دوست دارند احساس خود را دنبال کنند و به طور آنی عمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید