🔸 معادل فارسی:
رفتار تکانه ای / رفتار ناگهانی / واکنش بدون فکر
در زبان محاوره ای:
یهویی تصمیم گرفتن، بی فکر کاری کردن، از روی احساس عمل کردن، یه دفعه زد به سرش
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ( روان شناسی – بالینی ) :
رفتاری که بدون فکر قبلی، برنامه ریزی یا ارزیابی پیامدها انجام می شه—اغلب ناشی از هیجان یا فشار درونی
مثال: Impulsive behavior is common in people with ADHD.
رفتار تکانه ای در افراد مبتلا به ADHD رایجه.
2. ( اجتماعی – هشدارآمیز ) :
تصمیم گیری یا واکنش هایی که ممکنه به دلیل عجله، خشم، یا هیجان شدید باشه و باعث پشیمانی بشه
مثال: His impulsive behavior got him into trouble at work.
رفتار ناگهانی اش باعث دردسرش در محل کار شد.
3. ( محاوره ای – توصیفی ) :
برای اشاره به کسی که بدون فکر یا خیلی سریع تصمیم می گیره یا عمل می کنه
مثال: Buying that car was totally impulsive.
خرید اون ماشین کاملاً یهویی بود.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
spontaneous – rash – hasty – reckless – unplanned – emotional – reactive
رفتار تکانه ای / رفتار ناگهانی / واکنش بدون فکر
در زبان محاوره ای:
یهویی تصمیم گرفتن، بی فکر کاری کردن، از روی احساس عمل کردن، یه دفعه زد به سرش
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ( روان شناسی – بالینی ) :
رفتاری که بدون فکر قبلی، برنامه ریزی یا ارزیابی پیامدها انجام می شه—اغلب ناشی از هیجان یا فشار درونی
مثال: Impulsive behavior is common in people with ADHD.
رفتار تکانه ای در افراد مبتلا به ADHD رایجه.
2. ( اجتماعی – هشدارآمیز ) :
تصمیم گیری یا واکنش هایی که ممکنه به دلیل عجله، خشم، یا هیجان شدید باشه و باعث پشیمانی بشه
مثال: His impulsive behavior got him into trouble at work.
رفتار ناگهانی اش باعث دردسرش در محل کار شد.
3. ( محاوره ای – توصیفی ) :
برای اشاره به کسی که بدون فکر یا خیلی سریع تصمیم می گیره یا عمل می کنه
مثال: Buying that car was totally impulsive.
خرید اون ماشین کاملاً یهویی بود.
________________________________________
🔸 مترادف ها: