1. These are rhythm, balance and impulsion.
[ترجمه گوگل]اینها ریتم، تعادل و تکانش هستند
[ترجمه ترگمان]این ها عبارتند از: ریتم، تعادل و تعادل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The degree of the animal's impulsion made the movement appear to be both fast and slow at the same time.
[ترجمه گوگل]میزان تکانه حیوان باعث شد که حرکت همزمان سریع و کند به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که میزان بقای حیوانات در این حرکت هم سریع و هم آهسته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Don't lose your conscience because of the temporary impulsion.
[ترجمه گوگل]وجدان خود را به دلیل انگیزه موقت از دست ندهید
[ترجمه ترگمان]وجدان تو را از دست نده به خاطر این انگیزه آنی آنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Impulsion is, therefore, seen only in those paces that have a period of suspension.
[ترجمه گوگل]بنابراین، تکانش فقط در آن سرعت هایی دیده می شود که دوره تعلیق دارند
[ترجمه ترگمان]به همین جهت است که فقط در آن قدمی که دوره of می گذرد، دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Reverie and impulsion in the balneary can inundate every audience completely.
[ترجمه گوگل]هيجان و هيجان در سالن مي تواند هر مخاطبي را كاملاً غرق كند
[ترجمه ترگمان]reverie و impulsion ها در the می توانند همه حضار را به طور کامل پر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This impulsion tool uses a high speed on-off valve to control to-and-fro motion of the distributing oil valve core, which impels the cylinder rod to-and-fro motion to form impulsion.
[ترجمه گوگل]این ابزار ضربه ای از یک سوپاپ روشن-خاموش با سرعت بالا برای کنترل حرکت رفت و برگشت هسته دریچه روغن توزیع کننده استفاده می کند، که میله سیلندر را به حرکت به سمت عقب حرکت می کند تا ضربه ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]این ابزار impulsion از یک حرکت با سرعت بالا برای کنترل حرکت به جلو و جلو حرکت هسته شیر روغن استفاده می کند، که این حرکت میله سیلندر را به جلو می اندازد تا impulsion را شکل دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Seeking after spirit is the impulsion of development of art.
[ترجمه گوگل]جستجوی روح انگیزه توسعه هنر است
[ترجمه ترگمان]گشتن به دنبال روح هنر توسعه هنر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Conclusion: The gastric algesia impulsion are mainly conducted by sympathetic afferent nerve.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: تکانه آلژزی معده عمدتاً توسط عصب آوران سمپاتیک انجام می شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: The algesia gastric عمدتا توسط عصب برنده همدردی هدایت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Oven lid with air impulsion could make material - loading and guide - roller cleaning convenient.
[ترجمه گوگل]درب اجاق گاز با ضربه هوا می تواند تمیز کردن غلتک را راحت کند - بارگیری و هدایت کننده
[ترجمه ترگمان]در کوره در فر با هوای آزاد می تواند بارگیری مواد و راهنما را مناسب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Under the impulsion of its screw the " Resolute'sailed down the Thames.
[ترجمه گوگل]"Resolute" تحت فشار پیچ خود به سمت تیمز رفت
[ترجمه ترگمان]در زیر the پیچ آن، \"Resolute\" از رودخانه تیمز به حرکت درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. CONCLUSION: The bending, torsion, compression and impulsion decrease in the osteoporotic models after ovariectomy, which indicates that the bone fiber strength and toughness reduce after osteoporosis.
[ترجمه گوگل]نتیجهگیری: کاهش خمش، پیچش، فشار و ضربه در مدلهای پوکی استخوان پس از اوارکتومی، نشان میدهد که استحکام و چقرمگی فیبر استخوان پس از پوکی استخوان کاهش مییابد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: خم کردن، پیچش، فشرده سازی و کاهش impulsion در مدل های osteoporotic بعد از ovariectomy، که نشان می دهد که استحکام و استحکام استخوان پس از پوکی استخوان کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. There were three forms: somnambulate, wandering impulsion and dream impulsion, which created a mythological realm and affected later poets thoughts of writing lyrics greatly.
[ترجمه گوگل]سه شکل وجود داشت: خوابآلودگی، تکانه سرگردان و تکانۀ رویا، که قلمروی اسطورهای ایجاد کرد و بر افکار شاعران بعدی در نوشتن غزل تأثیر زیادی گذاشت
[ترجمه ترگمان]سه شکل وجود داشت: somnambulate، impulsion سرگردان و رویاهای رویایی، که یک قلمرو اسطوره ای را خلق کرد و بعدها اندیشه های شاعران را از نوشتن متن به شدت تحت تاثیر قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I felt the impulsion to ask her to stay.
[ترجمه گوگل]این انگیزه را احساس کردم که از او بخواهم بماند
[ترجمه ترگمان]احساس کردم که باید از او خواهش کنم که بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Piaffe must always be animated by a lively impulsion and characterised by a perfect balance.
[ترجمه گوگل]پیاف باید همیشه با یک انگیزه پر جنب و جوش متحرک باشد و با تعادل کامل مشخص شود
[ترجمه ترگمان]Piaffe باید همواره با یک impulsion سرزنده و با تعادل کامل به هیجان آمده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Then I had an impulsion to jump off the mountain.
[ترجمه گوگل]سپس من انگیزه ای برای پریدن از کوه داشتم
[ترجمه ترگمان] بعدش یه انگیزه برای پریدن از کوه داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید