imprudently


ازروی بی احتیاطی، ازروی بی عقلی، ازروی ندانم کاری، غیر عاقلانه

جمله های نمونه

1. On the one hand, it imprudently categorizes laws as just and unjust. On the other hand, what it advises people to do is ineffective and will breed a horrible consequence.
[ترجمه گوگل]از یک سو، قوانین را به صورت عادلانه و ناعادلانه دسته بندی می کند از سوی دیگر، آنچه مردم را به انجام آن توصیه می‌کند بی‌اثر است و عواقب وحشتناکی در پی خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]از یک سو قوانین را به صورت ناعادلانه و ناعادلانه دسته بندی می کند از سوی دیگر، چیزی که به مردم توصیه می کند این کار را بکنند بی اثر است و عواقب وحشتناکی را ایجاد خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I, rather imprudently, wished you good - night.
[ترجمه گوگل]من، نسبتاً بی احتیاط، برای شما شب خوبی آرزو کردم
[ترجمه ترگمان]من با احتیاط گفتم: شب به خیر!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Imprudently, he downed tools and ran home to make his wife happy.
[ترجمه گوگل]او بی احتیاط وسایل را پایین انداخت و به خانه دوید تا همسرش را خوشحال کند
[ترجمه ترگمان]او برای اینکه همسرش را خوشحال کند، به خانه شتافت تا همسرش را خوشحال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Worst of all, some scholars and engineers even imprudently "forecast" that computers will finally replace or supersede teachers in education.
[ترجمه گوگل]بدتر از همه این است که برخی از محققان و مهندسان حتی با بی‌احتیاطی «پیش‌بینی» می‌کنند که بالاخره رایانه‌ها جایگزین معلمان در آموزش و پرورش خواهند شد
[ترجمه ترگمان]بدتر از همه، حتی برخی از محققان و مهندسان حتی پیش بینی نمی کنند که کامپیوترها در نهایت جایگزین معلمان در تحصیل خواهند شد یا جایگزین آن ها خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. All the elderly ladies whom Archer knew regarded any woman who loved imprudently as necessarily unscrupulous and designing, and mere simple- minded man as powerless in her clutches.
[ترجمه گوگل]تمام خانم‌های سالخورده‌ای که آرچر می‌شناخت، هر زنی را که بی‌احتیاطی به او عشق می‌ورزید، لزوماً بی‌وجدان و طراح می‌دانستند، و مرد ساده‌اندیشی را در چنگال او ناتوان می‌دانستند
[ترجمه ترگمان]همه خانم های مسن که آرچر را می شناختند، زنی را می دانستند که از جانب حزم و احتیاط، بدون توجه به اصول اخلاقی و طراحی، و صرفا یک مرد ساده و minded را در چنگال خود دوست دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. AAM has said that the divine deadline for Disclosure has passed, but that the spiritual hierarchy and the galactics do not intend to act precipitately or imprudently.
[ترجمه گوگل]AAM گفته است که مهلت الهی برای افشاگری گذشته است، اما سلسله مراتب معنوی و کهکشانی‌ها قصد ندارند سریع یا بی‌احتیاط عمل کنند
[ترجمه ترگمان]AAM گفته است که مهلت الهی برای افشای افشای منقضی شده است، اما سلسله مراتب معنوی و the قصد اقدام سریع و عجولانه را ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. How can God be so generous to send his elaborately made work imprudently?
[ترجمه گوگل]چگونه خدا می تواند اینقدر سخاوتمند باشد که آثار استادانه ساخته خود را بی احتیاط بفرستد؟
[ترجمه ترگمان]چه طور می توانم خدا را شکر کنم که کار عاقلانه ای کرده و کار عاقلانه ای کرده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He dimly realizes it is dangerous if he acts imprudently without full preparation.
[ترجمه گوگل]او کم کم متوجه می شود که اگر بدون آمادگی کامل بی احتیاطی عمل کند خطرناک است
[ترجمه ترگمان]به طور مبهم درک می کند که اگر بدون تدارک کامل کار کند، خطرناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Whilst people may blame these Asian economies for borrowing excessively and '. ' imprudently '.
[ترجمه گوگل]در حالی که مردم ممکن است این اقتصادهای آسیایی را به دلیل استقراض بیش از حد و ' سرزنش کنند "بی احتیاطی"
[ترجمه ترگمان]در حالی که مردم ممکن است این اقتصادهای آسیایی را به خاطر قرض گرفتن بیش از حد سرزنش کنند کار عاقلانه ای نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• carelessly; rashly, unwisely, unthinkingly; recklessly

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : imprudence
صفت ( adjective ) : imprudent
قید ( adverb ) : imprudently

بپرس