improvised


بالبداهه امده

جمله های نمونه

1. The professor improvised a poem in the class.
[ترجمه محمد] استاد شعری را در کلاس بداهه گویی کرد
|
[ترجمه گوگل]استاد در کلاس شعری را بداهه گفت
[ترجمه ترگمان]استاد شعری در کلاس نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We improvised some shelves out of planks of wood and bricks.
[ترجمه محمد] چند تا قفسه با تخته ها چوبی و آجر سر هم کردیم
|
[ترجمه گوگل]چند قفسه را از تخته های چوب و آجر بداهه ساختیم
[ترجمه ترگمان]چند قفسه از تخته های چوبی و آجر درست کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We improvised a tent out of two blankets and some long poles.
[ترجمه گوگل]از دو پتو و چند میل بلند یک چادر بداهه ساختیم
[ترجمه ترگمان]ما یک چادر از دو پتو و چند تیر دراز کشیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We hastily improvised a screen out of an old blanket.
[ترجمه گوگل]ما با عجله یک صفحه نمایش از یک پتوی قدیمی بداهه ساختیم
[ترجمه ترگمان]ما با عجله یک پرده از یک پتوی کهنه تهیه کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He worked late into the night and improvised a meal for himself.
[ترجمه گوگل]تا پاسی از شب کار می‌کرد و برای خودش یک وعده غذایی درست می‌کرد
[ترجمه ترگمان]دیروقت شب کار می کرد و یک وعده غذا برای خودش تهیه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Annie improvised a sandpit for the children to play in.
[ترجمه گوگل]آنی یک گودال شنی بداهه ساخت تا بچه ها در آن بازی کنند
[ترجمه ترگمان]آنی یک sandpit برای بچه ها ساخت تا در آن بازی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He improvised a song about the football team's victory.
[ترجمه گوگل]او آهنگی را در مورد پیروزی تیم فوتبال بداهه ساخت
[ترجمه ترگمان]او یک آهنگ در مورد پیروزی تیم فوتبال ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To sleep on, we improvised a mattress from a pile of blankets.
[ترجمه گوگل]برای خوابیدن، از روی انبوهی از پتوها یک تشک بداهه ساختیم
[ترجمه ترگمان]برای خوابیدن، یک تشک از یک توده پتو تهیه کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The vet had improvised a harness.
[ترجمه گوگل]دامپزشک یک مهار ساخته بود
[ترجمه ترگمان]دامپزشک یک افسار برایش تهیه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Also the improvised heat shield covering the main compartment can be seen over the top of the station.
[ترجمه گوگل]همچنین سپر حرارتی بداهه ای که محفظه اصلی را می پوشاند در بالای ایستگاه دیده می شود
[ترجمه ترگمان]همچنین یک سپر حرارتی که محفظه اصلی را پوشش می دهد، می تواند در بالای ایستگاه دیده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I improvised a sling for his arm out of a strip of cloth.
[ترجمه گوگل]از یک نوار پارچه برای بازویش بند بداهه ساختم
[ترجمه ترگمان]او دستش را از یک تکه پارچه پارچه ای که در دستش بود رها کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Even so, much activity can be encouraged with improvised equipment such as planks, boxes, tyres and barrels.
[ترجمه گوگل]حتی در این صورت، می توان فعالیت های زیادی را با تجهیزات بداهه مانند تخته، جعبه، لاستیک و بشکه تشویق کرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، فعالیت های زیادی را می توان با وسایل انفجاری مانند تخته های، جعبه، لاستیک و بشکه تشویق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mike improvised a little farewell song at the end of the evening.
[ترجمه گوگل]مایک در پایان شب آهنگ خداحافظی کوچکی را بداهه ساخت
[ترجمه ترگمان]در پایان شب، مایک آواز خداحافظی کوتاهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. So when they played after school, they improvised by kicking a tennis ball.
[ترجمه گوگل]بنابراین وقتی بعد از مدرسه بازی می کردند، با لگد زدن به توپ تنیس بداهه می گفتند
[ترجمه ترگمان]بنابراین وقتی آن ها بعد از مدرسه بازی کردند، با لگد انداختن توپ تنیس شروع به کار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. If you've improvised and made a tie yourself, undo it and retie.
[ترجمه گوگل]اگر خودتان بداهه‌سازی کرده‌اید و کراوات درست کرده‌اید، آن را باز کرده و دوباره ببندید
[ترجمه ترگمان]اگر تو آن را درست کردی و خودت را گره زدی، آن را باز کن و retie را باز کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• extemporized, made up on the spur of the moment, performed without advance preparation

پیشنهاد کاربران

شیرین رضایی
سرهم بندی کردن لحظه ای و مقطعی
Improvised city
شهری که بدون برنامه ساخته شده
شهر سرهم بندی شده
دست ساز
improvised ( adj ) =بهبود سازی شده، اصلاح شده، بهترسازی شده، سر هم بندی شده
a hastily improvised computer system = یک سیستم کامپیوتری به سرعت سر هم بندی شده
فی البداهه ساختن - آنی ساختن - در لحظه درست کردن ( بدون برنامه قبلی )

بپرس