improvable

/ɪmˈpruːvəbəl//ɪmˈpruːvəbl/

معنی: بهبود پذیر
معانی دیگر: بهبود پذیر

جمله های نمونه

1. The practices are improvable, and in fact are improved as we go along.
[ترجمه گوگل]تمرین‌ها قابل بهبود هستند و در واقع هرچه پیش می‌رویم بهبود می‌یابند
[ترجمه ترگمان]عمل ها، improvable هستند، و در حقیقت همانطور که ما پیش می رویم، بهبود می یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In this paper, some basic elements and improvable methods of electroflotation for plating effluent are reviewed.
[ترجمه گوگل]در این مقاله برخی از عناصر اساسی و روش‌های قابل بهبود الکتروفلوتاسیون برای آبکاری پساب بررسی می‌شود
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، برخی از عناصر اصلی و روش های improvable برای effluent plating مورد بررسی قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the conclusion part, some improvable aspects were pointed out.
[ترجمه گوگل]در بخش نتیجه گیری به برخی از جنبه های قابل بهبود اشاره شد
[ترجمه ترگمان]در بخش نتیجه گیری، برخی از جنبه های improvable اشاره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The series papers advance and expound the system improvable theory which suit to every complicated system. This paper has discussed the formation, application field and significance of PSI .
[ترجمه گوگل]مقالات سری تئوری بهبودپذیر سیستم را که برای هر سیستم پیچیده ای مناسب است، پیش برده و توضیح می دهد این مقاله شکل‌گیری، زمینه کاربرد و اهمیت PSI را مورد بحث قرار داده است
[ترجمه ترگمان]این مجموعه مقالات پیشرفت می کند و نظریه improvable که متناسب با هر سیستم پیچیده است را توضیح می دهد این مقاله درباره شکل گیری، حوزه کاربرد و اهمیت PSI بحث و تبادل نظر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Invoice and receivables, customer complaints handling. Provide improvable suggestions, etc.
[ترجمه گوگل]فاکتورها و مطالبات، رسیدگی به شکایات مشتریان ارائه پیشنهادات قابل بهبود و غیره
[ترجمه ترگمان]رسیدگی به فاکتور و مطالبات، رسیدگی به شکایات مشتریان ارائه پیشنهادها improvable و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Effect of stoving temperature and improvable sodium silicate on the behavior of moisture absorption of coating is studied.
[ترجمه گوگل]تأثیر دمای اجاق گاز و سیلیکات سدیم قابل بهبود بر رفتار جذب رطوبت پوشش مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]تاثیر دما stoving و سدیم سیلیکات سدیم بر رفتار جذب رطوبت پوشش مطالعه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Finally, the improvable part of the control system is prospected.
[ترجمه گوگل]در نهایت، بخش قابل بهبود سیستم کنترل بررسی می شود
[ترجمه ترگمان]نهایتا، بخش improvable سیستم کنترل prospected است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Improvable items are traffic inconvenience, lack of marketing and advertising, and insufficiency of navigation interpreters.
[ترجمه گوگل]موارد قابل بهبود عبارتند از ناراحتی ترافیک، عدم بازاریابی و تبلیغات، و ناکافی بودن مترجم ناوبری
[ترجمه ترگمان]اقلام improvable، مشکلات ترافیکی، فقدان بازاریابی و تبلیغات، و ناکافی بودن مفسران جهت یابی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After that some improvable approaches are put forward, such as measurable model of Quality Costing, invisible costing in Quality Costing and so on.
[ترجمه گوگل]پس از آن، برخی از رویکردهای قابل بهبود، مانند مدل قابل اندازه‌گیری هزینه‌یابی کیفیت، هزینه‌یابی نامرئی در هزینه‌یابی کیفیت و غیره ارائه می‌شوند
[ترجمه ترگمان]پس از آن، برخی از رویکردهای improvable به جلو ارائه می شوند، مانند مدل قابل اندازه گیری از هزینه یابی کیفیت، \"هزینه یابی نامریی\" در هزینه کیفیت و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The existing improvable strategies are sorted into gas filtration and kitchen ventilation, which have different applied methods and functions respectively.
[ترجمه گوگل]استراتژی های قابل بهبود موجود در فیلتراسیون گاز و تهویه آشپزخانه طبقه بندی می شوند که به ترتیب روش ها و عملکردهای متفاوتی دارند
[ترجمه ترگمان]استراتژی های improvable موجود به تصفیه گاز و تهویه آشپزخانه تقسیم می شوند که به ترتیب روش ها و توابع کاربردی متفاوتی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Believing that humankind was "improvable," Rush and other founders wanted education to be useful.
[ترجمه گوگل]راش و سایر بنیانگذاران با اعتقاد به اینکه نوع بشر "بهبود پذیر" است، می خواستند آموزش مفید باشد
[ترجمه ترگمان]راش، که عقیده داشت که نوع بشر \"improvable\" است، راش و دیگر موسسان خواستار تحصیل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In view of the "teaching material evaluation" part, the always-difficult precept, the new plan has the certain reference value for the improvable ideas.
[ترجمه گوگل]با توجه به بخش "ارزشیابی مواد آموزشی"، قانون همیشه دشوار، طرح جدید دارای ارزش مرجع معینی برای ایده های قابل اصلاح است
[ترجمه ترگمان]با توجه به \"ارزیابی مطالب آموزشی\"، اصل همیشه دشوار، طرح جدید دارای ارزش مرجع مشخصی برای ایده های improvable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Using the leverage value to detect this model and finding the mainly influential observation, an improvable model is built.
[ترجمه گوگل]با استفاده از مقدار اهرم برای تشخیص این مدل و یافتن مشاهدات تأثیرگذار، یک مدل قابل بهبود ساخته می‌شود
[ترجمه ترگمان]با استفاده از ارزش اهرم برای شناسایی این مدل و پیدا کردن یک مشاهده عمدتا موثر، یک مدل improvable ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Report writing involves finding information, analyzing it and presenting it - each an improvable skill.
[ترجمه گوگل]گزارش نویسی شامل یافتن اطلاعات، تجزیه و تحلیل و ارائه آن است – که هر کدام یک مهارت قابل بهبود است
[ترجمه ترگمان]نوشتن گزارش شامل پیدا کردن اطلاعات، تحلیل آن و ارائه آن - هر یک از مهارت های improvable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The future cannot be better if people are not fundamentally good and improvable.
[ترجمه گوگل]اگر افراد اساسا خوب و قابل بهبود نباشند، آینده نمی تواند بهتر باشد
[ترجمه ترگمان]اگر مردم اساسا خوب و improvable نباشند، آینده بهتر نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بهبود پذیر (صفت)
improvable

انگلیسی به انگلیسی

• can improve, can become better; can be made better, capable of being enhanced

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : improve
✅️ اسم ( noun ) : improvement
✅️ صفت ( adjective ) : improved / improving / improvable
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس