• (1)تعریف: the character or state of being incorrect, unsuitable, or indecent. • متضاد: propriety, seemliness
• (2)تعریف: an improper act or expression. • مشابه: bawdy, misbehavior
جمله های نمونه
1. the appearance of impropriety
شبهه ی عمل خارج از نزاکت
2. i was shocked by the impropriety of the man's action
از ناشایستگی عمل آن مرد یکه خوردم.
3. I expostulate with her on the impropriety.
[ترجمه گوگل]من با او در مورد ناشایستگی تبرئه می کنم [ترجمه ترگمان]من با او در این مورد با او موافق نیستم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I was surprised by the impropriety of his remarks.
[ترجمه بهنام] من از نادرستی اظهارات او متعجب شدم.
|
[ترجمه گوگل]از نادرست بودن سخنان او تعجب کردم [ترجمه ترگمان]از اینکه حرفش را زدم تعجب کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Parliament was accused of constitutional impropriety.
[ترجمه گوگل]مجلس متهم به تخلف در قانون اساسی شد [ترجمه ترگمان]پارلمنت به ناشایستگی قانون اساسی متهم شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I would certainly dismiss any allegations of impropriety by the Labour Party.
[ترجمه گوگل]من مطمئناً هرگونه اتهام نادرست حزب کارگر را رد خواهم کرد [ترجمه ترگمان]من مسلما هرگونه اتهام مربوط به نادرستی را توسط حزب کارگر رد خواهم کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He resigned amid allegations of financial impropriety.
[ترجمه گوگل]او به دلیل اتهامات نادرست مالی از سمت خود استعفا داد [ترجمه ترگمان]او در میان اتهامات of مالی استعفا داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. There is no suggestion of any impropriety.
[ترجمه گوگل]هیچ پیشنهادی مبنی بر نادرستی وجود ندارد [ترجمه ترگمان]هیچ پیشنهاد بدی در کار نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Accusations of impropriety were made against the company's directors.
[ترجمه گوگل]اتهامات نادرست علیه مدیران شرکت مطرح شد [ترجمه ترگمان]اتهام ناروا نسبت به مدیران شرکت ایجاد شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. You must be above suspicion of any impropriety.
[ترجمه گوگل]شما باید بیش از هر گونه سوء ظن باشید [ترجمه ترگمان]تو باید بالاتر از هر سو ظن و impropriety باشی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The investigation revealed no impropriety.
[ترجمه گوگل]تحقیقات هیچ تخلفی را نشان نداد [ترجمه ترگمان]این تحقیقات نادرست نشان نمی داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In early September he denied charges of impropriety after fresh allegations that he had accepted favours from a wealthy property developer.
[ترجمه گوگل]در اوایل سپتامبر، او اتهامات نادرست را پس از ادعاهای تازه مبنی بر قبول لطف یک توسعه دهنده املاک ثروتمند رد کرد [ترجمه ترگمان]در اوایل ماه سپتامبر، پس از اتهامات جدید مبنی بر اینکه او به نفع یک توسعه دهنده املاک ثروتمند پذیرفته بود، رد کردن ناشایستگی را رد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Bowers was unconcerned about any appearance of impropriety in mixing state business with personal matters.
[ترجمه گوگل]باورز نگران هرگونه ظاهر ناشایست در اختلاط تجارت دولتی با مسائل شخصی نبود [ترجمه ترگمان]بو ورز درباره هر گونه ناراحتی در کار کردن با امور شخصی با مسائل شخصی بی تفاوت بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I can see no constitutional impropriety in this.
[ترجمه گوگل]من نمیتوانم هیچ تخلف قانونی در این زمینه ببینم [ترجمه ترگمان]من هیچ رفتار ناشایست قانونی را در این مورد نمی بینم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Smith has denied any sexual impropriety with his former employees.
[ترجمه گوگل]اسمیت هرگونه ناهنجاری جنسی با کارمندان سابق خود را رد کرده است [ترجمه ترگمان]اسمیت هرگونه رفتار ناشایست جنسی با کارمندان سابق خود را رد کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• quality of being improper; incorrectness; unsuitableness; improper behavior; improper word or act impropriety is improper behaviour; a formal word.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: A failure to observe standards or show proper behavior ⚖️🚫 🔍 مترادف: Misconduct ✅ مثال: The CEO was fired for financial impropriety
مثال؛ Her behavior at the event was filled with impropriety. In a workplace setting, a supervisor might say, “We have zero tolerance for impropriety in this organization. ” A person discussing ethical conduct might say, “It’s important to avoid any improprieties in order to maintain integrity. ” ... [مشاهده متن کامل]
impropriety ( noun ) = ناشایستگی، نکوهیدگی، عمل ناپسند، عمل یا رفتار ناشایست، ابتذال، عدم سنخیت، فساد، نادرست Definition =رفتار ناشایست ، اجتماعی غیرقابل قبول یا نامناسب برای یک موقعیت خاص/رفتار ناشایست یا عمل ناصحیح/ ... [مشاهده متن کامل]
allegations of sexual impropriety = اتهامات مربوط به ابتذال جنسی financial/legal impropriety = فساد مالی/قانونی examples: 1 - there was an impropriety with the way the funds spent. در نحوه خرج کردن بودجه عدم سنخیت وجود داشت. 2 - There have been charges of financial improprieties. اتهاماتی مبنی بر فساد مالی مطرح شده است. 3 - The company denies allegations of impropriety involving its copper trades. این شرکت اتهامات فساد ( نادرست ) مربوط به معاملات مس خود را رد می کند. 4 - He said he regretted the appearance of impropriety and resigned. او گفت که از عملکرد ناشایست پشیمان است و استعفا داد.
Financial improprieties کارهای نکوهیده/کج دستی ها/ناراستی های مالی ( یعنی به اعتماد مالی دیگران خیانت کردن و دست پاک نبودن )