1. an impromptu speech
نطق فی البداهه
2. The announcement was made in an impromptu press conference at the airport.
[ترجمه گوگل]این خبر در یک کنفرانس مطبوعاتی بداهه در فرودگاه اعلام شد
[ترجمه ترگمان]این خبر در یک کنفرانس مطبوعاتی ناگهانی در فرودگاه اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This afternoon the Palestinians held an impromptu press conference.
[ترجمه گوگل]امروز بعدازظهر فلسطینی ها یک کنفرانس مطبوعاتی بداهه برگزار کردند
[ترجمه ترگمان]بعد از ظهر فلسطینیان یک کنفرانس مطبوعاتی پیش بینی نشده را برگزار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The band gave an impromptu concert on the roof of the studio.
[ترجمه گوگل]گروه یک کنسرت بداهه در پشت بام استودیو برگزار کرد
[ترجمه ترگمان]گروه با عجله به سقف استودیو کنسرت داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I'm sure his remarks were rehearsed, not impromptu.
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم که سخنان او تکرار شده است، نه فی البداهه
[ترجمه ترگمان]مطمئنم که his را تمرین کرده بودند نه بی خبر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A piece of impromptu spiced up the concert.
[ترجمه گوگل]قطعه ای بداهه طعم کنسرت را جلب کرد
[ترجمه ترگمان]بعد از آن کنسرت یک تکه ادویه تازه را پر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. His digital likeness won an impromptu cyber-fight against a Lennox Lewis character by a knockout in the fourth round.
[ترجمه گوگل]شباهت دیجیتالی او در یک مبارزه سایبری بداهه علیه شخصیت لنوکس لوئیس با ناک اوت در راند چهارم پیروز شد
[ترجمه ترگمان]تصویر دیجیتالی او، در دور چهارم، در برابر شخصیت \"Lennox لوییس\" با ضربه فنی به رقابت سایبری پیروز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Bland statements by officials are replaced by impromptu briefings by the prime minister himself.
[ترجمه گوگل]اظهارات بی ادبانه مقامات با جلسات توجیهی بداهه توسط خود نخست وزیر جایگزین می شود
[ترجمه ترگمان]اظهارات Bland توسط مقامات نخست وزیر توسط خود نخست وزیر جایگزین می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We finished the day with an impromptu game of football in a nearby field.
[ترجمه گوگل]ما روز را با یک بازی بداهه فوتبال در زمینی نزدیک به پایان رساندیم
[ترجمه ترگمان]ما روز را با بازی فی البداهه در یک میدان نزدیک به پایان بردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He also gives shoppers impromptu shows in Oxford's High Street.
[ترجمه گوگل]او همچنین در خیابان های آکسفورد به خریداران نمایش های بداهه ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]او همچنین به خریداران نشان می دهد که در خیابان اصلی آکسفورد دیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. From that point, the forum became an impromptu tribute to Jim Maier.
[ترجمه گوگل]از آن نقطه، انجمن به ادای احترامی بداهه به جیم مایر تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]از آن نقطه به بعد، این فروم به ادای احترام به جیم مایر تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Few people look at the bright side of impromptu, outdoor conversations with hibernating neighbors.
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از مردم به جنبه روشن گفتگوهای بداهه و در فضای باز با همسایگان در خواب زمستانی نگاه می کنند
[ترجمه ترگمان]افراد کمی به جنبه روشن و روشن و گفتگوهای بیرون از خانه با همسایگان به خواب زمستانی نگاه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Jem's impromptu speech met with thunderous applause.
[ترجمه گوگل]سخنرانی فی البداهه جم با تشویق شدید همراه شد
[ترجمه ترگمان]آخرین سخنرانی جم s با شور و شوق شروع به صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It was interesting to see the many impromptu sketches made insitu, often as skilled as the finished work.
[ترجمه گوگل]دیدن طرحهای بداهه بسیاری که در محل ساخته شدهاند، که اغلب به اندازه کار تمامشده ماهر هستند، جالب بود
[ترجمه ترگمان]دیدن طرح های impromptu که insitu را به کار می بردند جالب بود، و اغلب به همان اندازه کار کردن مهارت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Lord Fitzwilliam gave an impromptu ball for her at Milton Park and she danced until dawn.
[ترجمه گوگل]لرد فیتزویلیام یک توپ بداهه برای او در پارک میلتون داد و او تا سپیده دم رقصید
[ترجمه ترگمان]Lord فیتزوبلیام در پارک میلتون مجلس رقصی ترتیب داد و تا سحر رقصید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید