1. his departure is improbable
رفتن او بعید است.
2. These new facts make the theory improbable.
 [ترجمه گوگل]این حقایق جدید این نظریه را غیرمحتمل می کند 
[ترجمه ترگمان]این حقایق جدید، نظریه را غیر محتمل می سازند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. It is very / most improbable that the level of unemployment will fall.
 [ترجمه گوگل]بسیار / غیر محتمل است که سطح بیکاری کاهش یابد 
[ترجمه ترگمان]بسیار محتمل است که سطح بیکاری کاهش یابد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. It seems improbable that the current situation will continue.
 [ترجمه گوگل]تداوم وضعیت فعلی بعید به نظر می رسد 
[ترجمه ترگمان]بعید به نظر می رسد که وضعیت کنونی ادامه یابد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. Her hair was an improbable shade of yellow.
6. It all sounded highly improbable.
 [ترجمه گوگل]همه چیز بسیار نامحتمل به نظر می رسید 
[ترجمه ترگمان]همه چیز به نظر خیلی بعید به نظر می رسید 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. The film tells the improbable story of a monkey that becomes a politician.
 [ترجمه گوگل]این فیلم داستان غیرمحتمل یک میمون را روایت می کند که تبدیل به یک سیاستمدار می شود 
[ترجمه ترگمان]فیلم داستان غیرمحتمل یک میمون را بازگو می کند که تبدیل به یک سیاست مدار می شود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. It's highly improbable that Norris will agree.
 [ترجمه گوگل]بسیار بعید است که نوریس موافقت کند 
[ترجمه ترگمان]خیلی بعید است که خانم نوریس موافق باشد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. It seems highly improbable that he had no knowledge of the affair.
 [ترجمه گوگل]خیلی بعید به نظر می رسد که او هیچ اطلاعی از این ماجرا نداشته باشد 
[ترجمه ترگمان]بعید به نظر می رسد که او اطلاعی از این ماجرا نداشته باشد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. There is nothing inherently improbable in the idea.
 [ترجمه گوگل]هیچ چیز ذاتاً غیرمحتمل در این ایده وجود ندارد 
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز ذاتا غیر محتمل در این ایده وجود ندارد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. The fact that highly improbable circumstances could result in significant upside potential should not affect the presentation.
 [ترجمه گوگل]این واقعیت که شرایط بسیار نامحتمل می تواند منجر به پتانسیل صعودی قابل توجهی شود، نباید بر ارائه تأثیر بگذارد 
[ترجمه ترگمان]این حقیقت که شرایط بسیار غیر محتمل می تواند منجر به پتانسیل ته و معکوس شود نباید بر روی ارائه تاثیر بگذارد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. Until the spring, improbable as ever, brought among its pretty new fashions, the greatest shock yet.
 [ترجمه گوگل]تا اینکه بهار، غیرمحتمل مثل همیشه، در میان مدهای بسیار جدید خود، بزرگترین شوک را به ارمغان آورد 
[ترجمه ترگمان]تا بهار، غیر محتمل و غیر محتمل در میان مد جدید آن، بزرگ ترین شوک وجود داشت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. It was the most improbable of finals.
14. But external threats can make for improbable subdivision bedfellows.
 [ترجمه گوگل]اما تهدیدهای خارجی میتوانند برای همتایان فرعی غیرمحتمل ایجاد کنند 
[ترجمه ترگمان]اما تهدیدهای خارجی می توانند به هم کمک کنند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
15. This all-embracing assumption is most improbable but it is justifiable since it never lets us down.
 [ترجمه گوگل]این فرض فراگیر بسیار نامحتمل است اما قابل توجیه است زیرا هرگز ما را ناامید نمی کند 
[ترجمه ترگمان]این فرض که در میان است، بسیار غیر محتمل است، اما از انجایی که هیچ وقت ما را ناامید نمی کند، خیلی غیر محتمل است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید