1. i imprinted a kiss on her forehead
بوسه ای بر پیشانی او نهادم.
2. a sight which was imprinted forever on her memory
منظره ای که برای همیشه در خاطرش نقش بسته بود
imprinted
جمله های نمونه
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
توی ژنتیک، وقتی میگیم ژنی ایمپرینت شده یعنی کار نمیکنه، خاموشه. دقت بفرمایید اینجا معنی منفی داره ، ژنی که ایمپرینت شده یعنی خاموشه، کار نمیکنه:
What does it mean if a gene is imprinted? that gene is imprinted. Imprinting means that that gene is silenced,
... [مشاهده متن کامل]
https://www. ncbi. nlm. nih. gov/pmc/articles/PMC4884243/#:~:text=Humans inherit two alleles from, from other parent is expressed.
... [مشاهده متن کامل]
چاپ شده
حک شده
حک شده
چاپ شده
حک شده. نقش بسته شده.
tire marks were imprinted in the snow
رد لاستیک ها روی برف نقش بسته بود.
رد لاستیک ها روی برف نقش بسته بود.
سپرده شده