impregnability

/ɪmˌpreɡnəˈbɪlɪti//ɪmˌpreɡnəˈbɪlɪti/

معنی: استواری، تسخیر نشدنی، ابستن نشدنی
معانی دیگر: تسخیر نشدنی، استواری، ابستن نشدنی

جمله های نمونه

1. It was the enemys boast of impregnability that caused their own defeat.
[ترجمه گوگل]این دشمنان بود که به تسخیر ناپذیری خود می بالیدند که باعث شکست آنها شد
[ترجمه ترگمان]این the از enemys بود که باعث شکست اونها شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. RIM's guarantee of the impregnability of customers' encryption keys is also less impressive than it appears.
[ترجمه گوگل]تضمین RIM برای نفوذ ناپذیری کلیدهای رمزگذاری مشتریان نیز کمتر از آنچه به نظر می رسد تأثیرگذار است
[ترجمه ترگمان]تضمین RIM بودن کلیدهای رمزگذاری مشتریان نیز کم تر از آن چیزی است که به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Yulong Jokul is famous for its impregnability. She got the name Yulong because her figure is like a jade dragon armed with 1swords pointing to the sky.
[ترجمه گوگل]یولونگ جوکول به دلیل نفوذ ناپذیری خود مشهور است او نام یولونگ را گرفت زیرا شکل او مانند یک اژدهای یشمی است که با 1 شمشیر مسلح به آسمان است
[ترجمه ترگمان]The Jokul برای its مشهور است به خاطر اینکه هیکل او مثل یک اژدهای سبز است که با یک شمشیر به آسمان اشاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The castle's great glory - its massive, twin-towered gatehouse - maintains an air of impregnability.
[ترجمه گوگل]شکوه و عظمت قلعه - دروازه عظیم با برج های دوقلو - فضای تسخیرناپذیری را حفظ می کند
[ترجمه ترگمان]شکوه عظیم - عظیم - آن massive بزرگ، twin - towered شبیه به یک air است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The second, control of solid content of size can finely control size loading of strand, and then impregnability of strand is improved.
[ترجمه گوگل]دوم، کنترل محتوای جامد اندازه می تواند بارگذاری اندازه رشته را به خوبی کنترل کند و سپس نفوذ ناپذیری رشته بهبود می یابد
[ترجمه ترگمان]دوم، کنترل محتوای جامد اندازه می تواند به اندازه بار کنترل رشته را کنترل کند و سپس impregnability رشته بهبود یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

استواری (اسم)
constancy, backbone, stability, solidity, stableness, stabilization, fixity, formidability, fastness, immovability, impregnability

تسخیر نشدنی (اسم)
impregnability

ابستن نشدنی (اسم)
impregnability

انگلیسی به انگلیسی

• invulnerability, ability to resist an attack, state of being unconquerable; indisputability, incontestable; capability of being fertilized (of an egg)

پیشنهاد کاربران

بپرس