imprecisely

جمله های نمونه

1. When the government policies are expressed imprecisely, confusion results.
[ترجمه گوگل]هنگامی که سیاست های دولت به طور غیر دقیق بیان می شود، سردرگمی به وجود می آید
[ترجمه ترگمان]زمانی که سیاست های دولت به طور غیر منطقی بیان می شوند، نتایج آشفته حاصل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. These terms are often used imprecisely and interchangeably.
[ترجمه گوگل]این اصطلاحات اغلب به صورت غیر دقیق و به جای هم استفاده می شوند
[ترجمه ترگمان]این اصطلاحات اغلب مورد استفاده قرار می گیرند و به جای یکدیگر مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is well known that an imprecisely magnetised ferrite ring is very susceptible to vibrations and quickly loses effectiveness.
[ترجمه گوگل]به خوبی شناخته شده است که یک حلقه فریت مغناطیسی نادقیق در برابر ارتعاشات بسیار حساس است و به سرعت کارایی خود را از دست می دهد
[ترجمه ترگمان]مشهور است که یک حلقه فریت imprecisely magnetised بسیار حساس به ارتعاشات است و به سرعت اثر خود را از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Weakness of trace impouring imprecisely was avoided by mixing UDMH and internal standard solution.
[ترجمه گوگل]با مخلوط کردن UDMH و محلول استاندارد داخلی از ضعف ریزش ردیابی به طور نادقیق جلوگیری شد
[ترجمه ترگمان]ضعف و ضعف ردیابی اثر impouring با ترکیب UDMH و راه حل استاندارد داخلی اجتناب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It reduces the high-frequency quantization noise generated by imprecisely positioned object edges.
[ترجمه گوگل]این نویز کوانتیزاسیون فرکانس بالا ایجاد شده توسط لبه های شی به طور نادرست را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]این شکل نویز quantization فرکانس بالا تولید شده توسط imprecisely که دارای لبه های شی قرار گرفته اند را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sometimes the term is used ( imprecisely ) to include settlement.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات از این اصطلاح (به طور غیردقیق) برای شامل تسویه حساب استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات عبارت مورد استفاده (imprecisely)برای گنجاندن اسکان استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is the reverse course of evaluation imprecisely.
[ترجمه گوگل]این مسیر معکوس ارزیابی غیردقیق است
[ترجمه ترگمان]این مسیر معکوس ارزیابی imprecisely است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They are an imprecisely defined group of shrubs and small trees found in the Southeast.
[ترجمه گوگل]آنها گروهی نامشخص از بوته ها و درختان کوچک هستند که در جنوب شرقی یافت می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک گروه از بوته ها و درختان کوچک هستند که در جنوب شرقی یافت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He expressed himself imprecisely.
[ترجمه گوگل]خودش را مبهم بیان کرد
[ترجمه ترگمان] اون خودش رو تبدیل به \"imprecisely\" کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in an imprecise manner, inexactly, inaccurately, vaguely

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : imprecision
✅️ صفت ( adjective ) : imprecise
✅️ قید ( adverb ) : imprecisely

بپرس