imprecation

/ˌɪmprɪˈkeɪʃn̩//ˌɪmprɪˈkeɪʃn̩/

معنی: لعن، نفرین، تضرع
معانی دیگر: لعنت، فحش، ناسزا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a curse, uttered or thought of.
مشابه: curse, malediction

- The prisoner muttered imprecations at the guards as they returned him to his cell.
[ترجمه گوگل] زندانی در حالی که نگهبانان او را به سلولش بازگرداندند، زمزمه کرد
[ترجمه ترگمان] وقتی که او را به سلولش بردند، محبوس با صدای خشنی به نگهبانان گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the act of invoking evil on another.

جمله های نمونه

1. The old woman walked along the street muttering imprecations.
[ترجمه گوگل]پیرزن در امتداد خیابان قدم می زد و غرغر می کرد
[ترجمه ترگمان]پیرزن در حالی که زیر لبی فحش می داد از خیابان گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was happy to combine in the same imprecation the two things which he most detested, Prussia and England.
[ترجمه گوگل]او خوشحال بود که دو چیز را که بیشتر از همه از آنها متنفر بود، یعنی پروس و انگلیس، با همان بدبینی ترکیب کرد
[ترجمه ترگمان]او از ترکیب دو چیزی که از همه تنفر داشت و پروس و انگلیس تنفر داشت خوشحال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Imprecation you, help them more again some.
[ترجمه گوگل]شما را تحقیر کنید، دوباره به آنها کمک کنید
[ترجمه ترگمان]imprecation کن، بازم بهشون کمک کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Let I not imprecation I of pain and sufferings will stop.
[ترجمه گوگل]نذار اهانت من از درد و رنج متوقف خواهد شد
[ترجمه ترگمان]بگذار از درد و رنج جلوگیری کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The one leaf represents imprecation.
[ترجمه گوگل]یک برگ نشان دهنده بی‌اعتنایی است
[ترجمه ترگمان]برگ از این نفرین استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Let me do not pray to get the asylum in the inclemency, But pray the ability fearlessness of face them, Let I not imprecation I of pain and sufferings will stop, But beg my heart and can conquer it.
[ترجمه گوگل]بگذار در بدبختی ها برای گرفتن پناهندگی دعا نکنم، اما توان بی باکی از رویارویی با آنها را دعا کنم، نگذار که آزار دردها و رنج ها متوقف شود، اما از قلبم التماس کنم و بتوانم آن را تسخیر کنم
[ترجمه ترگمان]بگذار من دعا نکنم که در میان inclemency و در میان inclemency و یا به خاطر ترس و ترس از مقابله با آن ها دعا کنم، بگذار از درد و رنج جلوگیری کنم، اما از صمیم قلب التماس می کنم که آن را فتح کنم و بر آن غلبه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Breeze, very clean, I shut a last eye, my hands match ten, the moon of my imprecation tonight, don't be piercing I drift on water of sadness.
[ترجمه گوگل]نسیم بسیار پاک، آخرین چشمم را بستم، دستانم به ده می‌آیند، ماه عبادت من امشب، نافذ نباش روی آب غم می‌روم
[ترجمه ترگمان]هوا خیلی تمیز است، چشمانم را می بندم، دستم به ساعت ده، یعنی هلال ماه، انگار که به خاطر غم و اندوه خود را به دریا می اندازم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Warm have never loved me. However he enjoy I serve. This contribution that offers sacrifices to should be, the repay that imprecation wears the absolute being.
[ترجمه گوگل]گرم هرگز مرا دوست نداشته اند با این حال او از خدمت من لذت می برد این سهمی که فداکاری می‌کند باید باشد، جبرانی که اهانت به وجود مطلق می‌پوشد
[ترجمه ترگمان]گرمی هرگز مرا دوست نداشته با این حال، از خدمت من لذت می برد این کمکی که قربانی می دهد باید این باشد که repay که نفرین می کند مطلق باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Subjunctive mood is a verb form, indicating the speakers intention and attitude, including order, suggest, wish, hypothesis, politeness, imprecation etc.
[ترجمه گوگل]حالت فاعلی یک فرم فعل است که نشان دهنده قصد و نگرش سخنرانان است، از جمله دستور، پیشنهاد، آرزو، فرضیه، ادب، بدگویی و غیره
[ترجمه ترگمان]حالت Subjunctive یک شکل فعل است که نشان دهنده قصد و نگرش speakers، از جمله سفارش، اظهار، اظهار، فرضیه، ادب، imprecation و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The concrete adversaria and miscellanies of its folk - custom embody imprecation of people for health and auspicious.
[ترجمه گوگل]دشمنان بتن و متفرقه های عامیانه آن تجسم بی احترامی به مردم برای سلامتی و خوشبختی است
[ترجمه ترگمان]The عینی و miscellanies از مردم آن، embody از افراد برای سلامتی و سعادت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wear the tidy empress, the parents will take kid last Japanese absolute being agency, imprecation and thank god to bring the kid the health with the happiness.
[ترجمه گوگل]شهبانو مرتب بپوشید، والدین آخرین فرزند ژاپنی را نمایندگی می‌کنند و خدا را شکر می‌کنند تا سلامتی همراه با شادی را برای او به ارمغان بیاورند
[ترجمه ترگمان]از امپراطریس مرتب استفاده کنید، والدین آخرین نفر آخر ژاپن را رها می کنند، نفرین می کنند و خدا را شکر می کنند که سلامتی را با شادی همراه سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لعن (اسم)
ban, cursing, damnation, imprecation, malediction

نفرین (اسم)
curse, cuss, imprecation, malison, execration

تضرع (اسم)
supplication, orison, imprecation, suppliance

انگلیسی به انگلیسی

• curse
an imprecation is something insulting that someone says to a person they are very angry with; a formal word.

پیشنهاد کاربران

a spoken curse. ( New Oxford American Dictionary )
دشنام کلامی؛ لعن و نفرین زبانی؛ سب؛ بد و بیراه
Example 1: 👇
I pushed my way through, screaming imprecations.
با بد و بیراه و دشنام، راهم رو با زور باز کردم.
...
[مشاهده متن کامل]

Example 2: 👇
COUNCIL PRESIDENT ( shouting to farmer ) : What in the hell do you think you're
doing? ( as the sheep bleat down the aisles toward the Council ) Get those goddam things out of here!
( Bailiffs and sergeants - at - arms respond to the imprecations of the Council and attempt to capture the sheep and the farmers, having to restrain one who looks like he's going to bodily attack Mulwray. )
* Chinatown - Screenplay: Robert Towne. Director: Roman Polanski
رئیس شورا ( بر سر کشاورز فریاد می زند ) : فکر می کنی چه غلطی داری می کنی؟ ( همانطور که گوسفندها از راهروها به سمت شورا بع بع می کنند ) این جونورهای لعنتی را از اینجا دور کنید!
( ضابطین قانون و گروهبان های اسلحه به دست تلاش می کنند تا با دستگیر کردن گوسفندان و کشاورزان، به بد و بیراه های ( سب و یا دشنام هایِ ) رئیس شورا پاسخ دهند. آنان همچنین مجبور می شوند کسی را که به نظر می رسد قصد حمله فیزیکی به مولوری را دارد، مهار کنند. )
* گفتگوی انتخابی: از فیلمنامه ی فیلم #محله چینی ها#
فیلمنامه: رابرت تاون — کارگردان: رومن پولانسکی

imprecation

بپرس