imposed on

انگلیسی به انگلیسی

• took advantage of; was taken advantage of

پیشنهاد کاربران

be imposed on مورد سوء استفاده قرار گرفتن
چیزی به کسی تحمیل شدن
اعمال شده/تحمیل شده/وضع شده/بسته شده بر، اعمالی/تحمیلی بر

بپرس