importunately


مصرانه، باصرار، بسماجت، ازروی سماحت، مبرمانه، بابرام

انگلیسی به انگلیسی

• with persistent pleading; urgently, pressingly

پیشنهاد کاربران

بی وقفه
Ex. Bell still rang importunately
زنگ هنوز بی وقفه می زد.

بپرس