1. importunate requests
درخواست های مصرانه
2. an importunate beggar
گدای سمج
3. His secretary shielded him from importunate visitors.
[ترجمه گوگل]منشی او از او در برابر بازدیدکنندگان مهم محافظت کرد
[ترجمه ترگمان]منشی او او را از این مهمانان سمج محفوظ می داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Regrettably, however, she felt that Edwin's importunate letter must be taken seriously.
[ترجمه گوگل]با این حال، متأسفانه، او احساس کرد که نامه مهم ادوین باید جدی گرفته شود
[ترجمه ترگمان]با این حال، متاسفانه او احساس کرد که نامه importunate Edwin باید جدی گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Computer won't make mistake, bagman importunate is saying.
[ترجمه گوگل]آدم بزرگ می گوید کامپیوتر اشتباه نمی کند
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها گفت: کامپیوتر اشتباه نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I imagined it was some importunate person who - I beg you will excuse me.
[ترجمه گوگل]من تصور می کردم که این یک شخص مهم است که - التماس می کنم مرا عذر خواهی کرد
[ترجمه ترگمان]تصور کردم که این شخص importunate است که … خواهش می کنم مرا ببخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The importunate memory was kept before her by its ironic contrast to her present situation.
[ترجمه گوگل]این خاطره مهم با تضاد طعنه آمیز آن با وضعیت فعلی اش در برابر او باقی ماند
[ترجمه ترگمان]خاطره importunate در مقابل او در مقابل وضع فعلی او در مقابل روت متمرکز شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. This is our country must long - term importunate a basic national policy.
[ترجمه گوگل]این کشور ما باید درازمدت یک سیاست اساسی ملی را رعایت کند
[ترجمه ترگمان]این کشور ما باید فشار بلند مدت یک سیاست ملی اساسی را مطرح کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Tatyana refused to give in to his importunate declarations.
[ترجمه گوگل]تاتیانا حاضر به تسلیم شدن در برابر اظهارات مهم خود نشد
[ترجمه ترگمان]تاتیانا از قبول اظهارات مزاحم خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. His importunate time is not quite long.
11. An importunate request an insistent or pressing demand.
[ترجمه گوگل]یک درخواست مهم، یک تقاضای اصراری یا فوری
[ترجمه ترگمان]یک خواهش از او خواهش می کند که اصرار یا تقاضای فوری داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It might have sounded as flippant as the question was importunate.
[ترجمه گوگل]ممکن است به همان اندازه که این سوال مهم بود، ناهنجار به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]شاید این سوال تا حدی گستاخانه به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I would not have our gratitude become indiscreet or importunate.
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم قدردانی ما بی احتیاطی یا مهم باشد
[ترجمه ترگمان]من حاضر نیستم از این بابت قدردانی کنم یا اصرار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. You should convince people by reasoning, instead of being importunate.
[ترجمه گوگل]شما باید مردم را با استدلال متقاعد کنید، به جای اینکه مهم باشید
[ترجمه ترگمان]شما باید مردم را با استدلال متقاعد کنید، به جای آن که مزاحم باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید