• : تعریف: a word used to emphasize the importance of what is being said.
- He apologized and, more importantly, seemed to truly feel sorry.
[ترجمه mary] اوعذر خواهی کرد و از همه مهمتر حقیقتا متاسف به نظرمی رسید
|
[ترجمه گوگل] او عذرخواهی کرد و مهمتر از آن، به نظر می رسید واقعاً متاسف است [ترجمه ترگمان] او معذرت خواهی کرد و از همه مهم تر، انگار واقعا احساس تاسف می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Most importantly, you must keep a record of everything you do.
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه، شما باید هر کاری را که انجام می دهید، ثبت کنید [ترجمه ترگمان]مهم تر از همه، شما باید هر کاری که می کنید، ثبت کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I was hungry, and, more importantly, my children were hungry.
[ترجمه اهورا] گرسنه ام بود و مهمتر این بود که بچه هام گرسنه بودن
|
[ترجمه گوگل]من گرسنه بودم و مهمتر از آن بچه هایم گرسنه بودند [ترجمه ترگمان]گرسنه بودم و مهم تر از همه بچه های من گرسنه بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He strode importantly into the room.
[ترجمه گوگل]با قدم مهمی وارد اتاق شد [ترجمه ترگمان]با گام های بلند به داخل اتاق رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This controversy was expected to figure importantly in their discussion.
[ترجمه گوگل]انتظار می رفت این مناقشه در بحث آنها نقش مهمی داشته باشد [ترجمه ترگمان]انتظار می رفت که این بحث از همه مهم تر در بحث آن ها باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. More importantly, can he be depended on?
[ترجمه گوگل]مهمتر از آن، آیا می توان به او وابسته بود؟ [ترجمه ترگمان]مهم تر از همه، میتونه به این بستگی داشته باشه؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. More importantly, can he be trusted?
[ترجمه گوگل]مهمتر از آن، آیا می توان به او اعتماد کرد؟ [ترجمه ترگمان]از همه مهم تر، آیا او قابل اعتماد است؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. More importantly, gays have proved themselves to be style leaders.
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه، همجنسگرایان ثابت کرده اند که رهبران سبکی هستند [ترجمه ترگمان]از همه مهم تر، همجنس بازان خودشان ثابت کرده اند که رهبران سبک هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She was sitting importantly behind a big desk.
[ترجمه گوگل]مهمتر پشت یک میز بزرگ نشسته بود [ترجمه ترگمان]او در پشت میز بزرگی نشسته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. More importantly, there is always a withdrawal backwards or turn aside in moments of fear.
[ترجمه گوگل]مهمتر از آن، همیشه عقب نشینی یا کناره گیری در لحظات ترس وجود دارد [ترجمه ترگمان]از همه مهم تر، همیشه عقب نشینی به عقب و یا کنار گذاشتن در لحظات ترس وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Importantly, dropping out of college has not deprived him of academic qualifications.
[ترجمه گوگل]نکته مهم این است که ترک تحصیل او را از مدارک تحصیلی محروم نکرده است [ترجمه ترگمان]به طور مهمی، ترک تحصیل از کالج او را از صلاحیت های تحصیلی محروم نکرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. More importantly, it becomes the focal point in the player's mind.
[ترجمه گوگل]مهمتر از آن این است که به نقطه کانونی در ذهن بازیکن تبدیل می شود [ترجمه ترگمان]از همه مهم تر، این به نقطه کانونی ذهن بازیکن تبدیل می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. More importantly to Branson, it meant Virgin were on a far smaller margin of any profit.
[ترجمه گوگل]مهمتر از آن برای برانسون، این بدان معنا بود که ویرجین در حاشیه سود بسیار کمتری قرار دارد [ترجمه ترگمان]مهم تر از آن، برانسون، که به این معنی بود که ویرجین در حاشیه بسیار کوچک تری از هر سود قرار داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. We had a fraud-free election, and most importantly, record turnouts.
[ترجمه گوگل]ما یک انتخابات بدون تقلب و از همه مهمتر حضور بی سابقه داشتیم [ترجمه ترگمان]ما یک انتخابات بدون تقلب و مهم تر از همه، رکورد turnouts داشتیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Most importantly, farmers are unlikely to go to the expense of installing anaerobic fermenters unless the gas saves them money.
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه، بعید است کشاورزان هزینه نصب تخمیرهای بی هوازی را بپردازند، مگر اینکه گاز باعث صرفه جویی در هزینه آنها شود [ترجمه ترگمان]از همه مهم تر، بعید است که کشاورزان به هزینه نصب fermenters بی هوازی بروند، مگر اینکه گاز آن ها را ذخیره کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Most importantly they see the social structure of capitalist societies as being based not upon conflict but upon shared values.
[ترجمه گوگل]از همه مهمتر، آنها ساختار اجتماعی جوامع سرمایه داری را نه بر اساس تضاد، بلکه بر ارزش های مشترک می بینند [ترجمه ترگمان]از همه مهم تر، آن ها ساختار اجتماعی جوامع سرمایه داری را نه براساس اختلاف بلکه بر ارزش های مشترک می بینند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
1. اساسا. ماهیتا. کلا 2. مهم تر این که مثال: First and most importantly, my client gave away his state as he wanted. اول و مهم تر اینکه موکل من همانطور که می خواست مملک اش را واگذار کرد.