imponderable

/ˌɪmˈpɑːndərəbl̩//ɪmˈpɒndərəbl̩/

معنی: بی تعقل، نا اندیشیده
معانی دیگر: نسنجیدنی، خارج از قوه ی تعقل، غیرقابل اندازه گیری، بی اندازه، شناخت ناپذیر، نامعلوم، معلوم نشدنی، هرچیز سنجه ناپذیر، نا اندیشیدنی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: unable to be evaluated or calculated accurately.
متضاد: appreciable

- We stared up at the night sky, which was filled with stars an imponderable distance away.
[ترجمه J] 1 ) ما به آسمان شب که پر از ستارگان با فاصله غیرقابل تصور دور بود، خیره شدیم. 2 ) ما به آسمان شب خیر شدیم که پر از ستارگانی با فاصله ای غیرقابل اندازه دور بود.
|
[ترجمه گوگل] ما به آسمان شب خیره شدیم، آسمانی که در فاصله‌ای غیرقابل تصور پر از ستاره بود
[ترجمه ترگمان] به آسمان شب که پر از ستاره بود خیره شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: imponderably (adv.), imponderability (n.), imponderableness (n.)
• : تعریف: something that cannot be evaluated or calculated with exactness.

جمله های نمونه

1. the imponderable dimensions of human imagination
ابعاد سنجش ناپذیر تخیل انسانی

2. The effect of his new method is imponderable.
[ترجمه گوگل]تأثیر روش جدید او غیرقابل تصور است
[ترجمه ترگمان]تاثیر روش جدید او imponderable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The greatest imponderable may be the personal impact the humiliation of the ethics case has brought.
[ترجمه گوگل]بزرگ‌ترین چیز ممکن است تأثیر شخصی باشد که تحقیر پرونده اخلاقی ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین اشتباه ممکن است تاثیر شخصی بر تحقیر شدن پرونده اخلاقی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Our resources in technical knowledge are imponderable.
[ترجمه گوگل]منابع ما در دانش فنی غیرقابل تصور است
[ترجمه ترگمان]منابع ما در دانش فنی imponderable هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I hesitated, weighing and balancing the imponderable realities.
[ترجمه گوگل]تردید کردم و واقعیت‌های غیرقابل تحمل را سنجیدم
[ترجمه ترگمان]مکث کردم و واقعیت های imponderable را سبک سنگین کردم و متعادل کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Our imponderable resources in knowledge are constantly growing and are inexhaustible.
[ترجمه گوگل]منابع غیر قابل تصور ما در دانش دائماً در حال رشد و پایان ناپذیر هستند
[ترجمه ترگمان]منابع imponderable در دانش به طور مداوم در حال رشد هستند و پایان ناپذیر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And then there is the ever-present imponderable: the possible need, at some point, to finance the horrendous costs of reunification with destitute North Korea when that state collapses.
[ترجمه گوگل]و پس از آن چیزی غیرقابل تصور همیشه وجود دارد: نیاز احتمالی، در مقطعی، به تامین مالی هزینه های هولناک اتحاد مجدد با کره شمالی فقیر در هنگام فروپاشی آن کشور
[ترجمه ترگمان]و سپس the حاضر وجود دارد: نیاز احتمالی، در برخی موارد، تامین مالی هزینه های وحشتناک اتحاد با کره شمالی در زمانی که این ایالت سقوط می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. How all this underaged precocity impacts his initial take-home is an imponderable.
[ترجمه گوگل]این که چگونه این همه زودرسی زیر سن قانونی بر خانه اولیه او تأثیر می گذارد غیرقابل تصور است
[ترجمه ترگمان]این که چگونه همه این افراد کم سن و سال که در دوران اولیه خود از آن استفاده می کنند، یک imponderable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Many argue that the biological effects of lengthy space travel are the biggest imponderable.
[ترجمه گوگل]بسیاری استدلال می کنند که تأثیرات بیولوژیکی سفرهای فضایی طولانی، بزرگترین غیر قابل تصور است
[ترجمه ترگمان]بسیاری معتقدند که اثرات بیولوژیکی سفره ای فضایی طولانی، بزرگ ترین imponderable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In his scheme, investment was governed by the animal spirits of entrepreneurs, facing an imponderable future.
[ترجمه گوگل]در طرح او، سرمایه گذاری توسط روحیات حیوانی کارآفرینان اداره می شد که با آینده ای غیرقابل تصور روبرو بودند
[ترجمه ترگمان]در طرح او، سرمایه گذاری توسط ارواح حیوانات، که با آینده imponderable رو به رو هستند، اداره می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Her contribution to the formation and development of modern dance is tremendous, imponderable and unmatchable.
[ترجمه گوگل]سهم او در شکل‌گیری و توسعه رقص مدرن فوق‌العاده، غیرقابل مقایسه و غیرقابل مقایسه است
[ترجمه ترگمان]مشارکت او در شکل گیری و توسعه رقص مدرن فوق العاده، imponderable و unmatchable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Regard development of this kind of circulative as a kind of imponderable economy the meeting is a few more appropriate.
[ترجمه گوگل]با توجه به توسعه این نوع گردش به عنوان نوعی اقتصاد غیرقابل انکار، این نشست چند مورد مناسب تر است
[ترجمه ترگمان]توسعه Regard این نوع از circulative به عنوان نوعی از اقتصاد imponderable، جلسه کمی مناسب تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی تعقل (صفت)
imponderable

نا اندیشیده (صفت)
imponderable

انگلیسی به انگلیسی

• something which may not be precisely evaluated, something which may not be precisely determined
may not be precisely evaluated, may not be precisely determined
imponderable is used to describe something that is impossible or very difficult to assess or estimate; a literary word. attributive adjective here but can also be used as a count noun. e.g. ...such imponderables as power and knowledge.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Difficult or impossible to measure or estimate ⚖️
🔍 مترادف: Intangible
✅ مثال: The imponderable nature of happiness makes it difficult to measure
مبهم، غیرقابل فهم
این کلمه دو نقش دستوری دارد:
یکی صفت است:
( adj ) unable to be weighed or assessed; that cannot be precisely determined, measured, or evaluated
اکثر معانی خوب پیشنهاد شده در این سایت به همین معنا اشاره دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

نقش دستوری دیگر اسم است:
( N ) something difficult or impossible to assess.
چیزی یا موضوعی که غیر قابل اندازه گیری، بررسی، شناخت، و تَعَیُّن است.
Examples:👇
( Adj ) :
Moreover, for Pat, time and space are growing more imponderable. In the age of Einstein, of e = mc2, Pat feels eclipsed momentarily even by the striking of a match: “—Look, everyone: there’s nothing travels so fast as light—thirty million miles a minute. But by the time they see this match on Orion we’ll all have been dead fifty years, maybe more. ” ( Plays of Philip Barry from Paris Bound to the Philadelphia Story - Written by Donald R. Anderson )
( Noun ) :
There are too many imponderables to make an accurate forecast. ( Dictionary. Com )
For both America and the demonstrators so hopeful of fundamental change during the Arab Spring, there remains an imponderable: Could another similar wave of popular unrest surge again? ( Dictionary. Com )

غیر قابل تصور

بپرس