1. the imponderable dimensions of human imagination
ابعاد سنجش ناپذیر تخیل انسانی
2. The effect of his new method is imponderable.
[ترجمه گوگل]تأثیر روش جدید او غیرقابل تصور است
[ترجمه ترگمان]تاثیر روش جدید او imponderable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The greatest imponderable may be the personal impact the humiliation of the ethics case has brought.
[ترجمه گوگل]بزرگترین چیز ممکن است تأثیر شخصی باشد که تحقیر پرونده اخلاقی ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین اشتباه ممکن است تاثیر شخصی بر تحقیر شدن پرونده اخلاقی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Our resources in technical knowledge are imponderable.
[ترجمه گوگل]منابع ما در دانش فنی غیرقابل تصور است
[ترجمه ترگمان]منابع ما در دانش فنی imponderable هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I hesitated, weighing and balancing the imponderable realities.
[ترجمه گوگل]تردید کردم و واقعیتهای غیرقابل تحمل را سنجیدم
[ترجمه ترگمان]مکث کردم و واقعیت های imponderable را سبک سنگین کردم و متعادل کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Our imponderable resources in knowledge are constantly growing and are inexhaustible.
[ترجمه گوگل]منابع غیر قابل تصور ما در دانش دائماً در حال رشد و پایان ناپذیر هستند
[ترجمه ترگمان]منابع imponderable در دانش به طور مداوم در حال رشد هستند و پایان ناپذیر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. And then there is the ever-present imponderable: the possible need, at some point, to finance the horrendous costs of reunification with destitute North Korea when that state collapses.
[ترجمه گوگل]و پس از آن چیزی غیرقابل تصور همیشه وجود دارد: نیاز احتمالی، در مقطعی، به تامین مالی هزینه های هولناک اتحاد مجدد با کره شمالی فقیر در هنگام فروپاشی آن کشور
[ترجمه ترگمان]و سپس the حاضر وجود دارد: نیاز احتمالی، در برخی موارد، تامین مالی هزینه های وحشتناک اتحاد با کره شمالی در زمانی که این ایالت سقوط می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. How all this underaged precocity impacts his initial take-home is an imponderable.
[ترجمه گوگل]این که چگونه این همه زودرسی زیر سن قانونی بر خانه اولیه او تأثیر می گذارد غیرقابل تصور است
[ترجمه ترگمان]این که چگونه همه این افراد کم سن و سال که در دوران اولیه خود از آن استفاده می کنند، یک imponderable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Many argue that the biological effects of lengthy space travel are the biggest imponderable.
[ترجمه گوگل]بسیاری استدلال می کنند که تأثیرات بیولوژیکی سفرهای فضایی طولانی، بزرگترین غیر قابل تصور است
[ترجمه ترگمان]بسیاری معتقدند که اثرات بیولوژیکی سفره ای فضایی طولانی، بزرگ ترین imponderable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In his scheme, investment was governed by the animal spirits of entrepreneurs, facing an imponderable future.
[ترجمه گوگل]در طرح او، سرمایه گذاری توسط روحیات حیوانی کارآفرینان اداره می شد که با آینده ای غیرقابل تصور روبرو بودند
[ترجمه ترگمان]در طرح او، سرمایه گذاری توسط ارواح حیوانات، که با آینده imponderable رو به رو هستند، اداره می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Her contribution to the formation and development of modern dance is tremendous, imponderable and unmatchable.
[ترجمه گوگل]سهم او در شکلگیری و توسعه رقص مدرن فوقالعاده، غیرقابل مقایسه و غیرقابل مقایسه است
[ترجمه ترگمان]مشارکت او در شکل گیری و توسعه رقص مدرن فوق العاده، imponderable و unmatchable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Regard development of this kind of circulative as a kind of imponderable economy the meeting is a few more appropriate.
[ترجمه گوگل]با توجه به توسعه این نوع گردش به عنوان نوعی اقتصاد غیرقابل انکار، این نشست چند مورد مناسب تر است
[ترجمه ترگمان]توسعه Regard این نوع از circulative به عنوان نوعی از اقتصاد imponderable، جلسه کمی مناسب تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید