impersonation

/ˌɪmpərsəˈneɪʃn̩//ɪmˌpɜːsəˈneɪʃn̩/

معنی: نقش دیگری را بازی کردن، جعل هویت
معانی دیگر: جعل هویت، نقش دیگری را بازی کردن

جمله های نمونه

1. his impersonation of his teacher was hilarious
تقلید درآوردن او از معلمش مضحک بود.

2. He does a brilliant impersonation of Charles.
[ترجمه گوگل]او تقلید درخشانی از چارلز انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]او نقش مهمی در نقش چارلز بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He's renowned for his Elvis impersonation.
[ترجمه گوگل]او به خاطر جعل هویت الویس مشهور است
[ترجمه ترگمان]او مشهور بازی الویس مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He did an extremely convincing impersonation of the singer.
[ترجمه گوگل]او تقلید بسیار قانع کننده ای از خواننده انجام داد
[ترجمه ترگمان]او نقش بسیار متقاعد کننده ای از خواننده بازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Defoe's talents of impersonation and habits of secrecy have left academics to argue over what he did actually write.
[ترجمه گوگل]استعداد دفو در جعل هویت و عادات پنهان کاری باعث شده است که دانشگاهیان در مورد آنچه او واقعاً نوشته است بحث کنند
[ترجمه ترگمان]مهارت دفو در جعل هویت و عادات رازداری، دانشگاهیان را به بحث در مورد آنچه که در واقع می نوشت، ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She commenced an impersonation of Hodges, piping inaudible words in effete falsetto, rolling her eyes like a stage Othello.
[ترجمه گوگل]او تقلید از هاجز را آغاز کرد و کلمات نامفهومی را به صورت افکت فالستو به زبان می آورد و چشمانش را مانند اتللو صحنه می چرخاند
[ترجمه ترگمان]او نقش Hodges را بازی کرد، کلمات نامفهومی را که با صدای effete ادا شده بود شروع کرد، چشم ها را مثل نقش اتللو در حدقه می چرخاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It performed a Velcro impersonation, sending me spinning right back down to the pitch below.
[ترجمه گوگل]این یک جعل هویت Velcro را انجام داد و من را به سمت پایین به زمین بازی پایین فرستاد
[ترجمه ترگمان]این کار یک بازی Velcro را انجام می داد و مرا به زمین پرت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. (In Listing 6 I did my best impersonation of a top-secret government agent by crossing out my user ID with XXXXXXXXXXXX. ) Let's parse this request a little more.
[ترجمه گوگل](در فهرست 6 من بهترین جعل هویت یک مأمور دولتی فوق سری را با خط زدن شناسه کاربری خود با XXXXXXXXXXXX انجام دادم ) بیایید این درخواست را کمی بیشتر تجزیه و تحلیل کنیم
[ترجمه ترگمان](در لیست ۶ من بهترین نقش خود را در نقش یک عامل ارشد دولتی با عبور از شناسه کاربر خودم با xxxxxxxxxxxx انجام دادم)اجازه دهید این درخواست کمی بیشتر تجزیه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is the recommended impersonation level for WMI calls.
[ترجمه گوگل]این سطح جعل هویت توصیه شده برای تماس های WMI است
[ترجمه ترگمان]این همان سطح جعل کننده توصیه برای تماس های WMI است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In her habits, she was a living impersonation of order, method, and exactness.
[ترجمه گوگل]در عادات خود، او تقلید زنده از نظم، روش و دقت بود
[ترجمه ترگمان]در عادات و عادات او تقلید از نظم و روش و دقیق تر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When should I use programmatic impersonation?
[ترجمه گوگل]چه زمانی باید از جعل هویت برنامه‌ای استفاده کنم؟
[ترجمه ترگمان]از کی باید نقش بازی کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Remove impersonation parameters and use current user context instead.
[ترجمه گوگل]پارامترهای جعل هویت را حذف کنید و به جای آن از بافت کاربر فعلی استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]حذف پارامترهای جعل هویت و استفاده از بافتار کاربری فعلی به جای آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Gets impersonation level of the user described by this identity.
[ترجمه گوگل]سطح جعل هویت کاربر توصیف شده توسط این هویت را دریافت می کند
[ترجمه ترگمان]هویت جعل هویت توسط کاربر که توسط این هویت توصیف شده است را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Game brief introduction: The pirate of impersonation fearlessness, the detection enchant of the treasure hide!
[ترجمه گوگل]معرفی مختصر بازی: دزدان دریایی بی باک بودن جعل هویت، کشف افسون پنهان گنج!
[ترجمه ترگمان]بازی مختصر اعلام شد: دزد دریایی بدون ترس و ترس، طلسم شناسایی گنج را پنهان می کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نقش دیگری را بازی کردن (اسم)
impersonation

جعل هویت (اسم)
impersonation

انگلیسی به انگلیسی

• personification, act of posing as someone else, act of assuming the character of another person

پیشنهاد کاربران

خودجایگزین سازی
( مخبر - ظهور و سقوط لیبرالیسم )
دگرشخص نمایی
جعل هویت کردن

بپرس