• : تعریف: not permitting passage or penetration. • متضاد: permeable, porous • مشابه: impenetrable, proof, repellent
- An umbrella must be made of fabric impermeable by water.
[ترجمه گوگل] چتر باید از پارچه غیر قابل نفوذ آب ساخته شود [ترجمه ترگمان] یک چتر باید از پارچه نفوذناپذیر به وسیله آب ساخته شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. an impermeable coat
پالتو بارانی،پالتو امپرمابل
2. No paint is impermeable to water vapour.
[ترجمه گوگل]هیچ رنگی در برابر بخار آب نفوذناپذیر نیست [ترجمه ترگمان]رنگ در بخار آب نفوذ ناپذیر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The canoe is made from an impermeable wood.
[ترجمه حمید] قایق کانو از یک چوب غیر قابل نفوذ ساخته شه است.
|
[ترجمه گوگل]قایق رانی از چوبی غیر قابل نفوذ ساخته شده است [ترجمه ترگمان]قایق از یک جنگل نشت ناپذیر ساخته شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. These and similar rocks are impermeable.
[ترجمه گوگل]این سنگ ها و سنگ های مشابه غیر قابل نفوذ هستند [ترجمه ترگمان]این سنگ ها و صخره های مشابه نفوذ ناپذیر هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Incidentally, cavity wall insulation should be impermeable to water vapour, or interstitial condensation can occur.
[ترجمه گوگل]در ضمن، عایق دیواره حفره باید نسبت به بخار آب نفوذ ناپذیر باشد، در غیر این صورت میعان بینابینی ممکن است رخ دهد [ترجمه ترگمان]ضمنا عایق بندی دیوار حفره باید به بخار آب نفوذ ناپذیر و یا چگالش میان بافتی ممکن باشد رخ دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The layer of clay acts as an impermeable barrier against some chemicals.
[ترجمه گوگل]لایه خاک رس به عنوان یک مانع نفوذ ناپذیر در برابر برخی مواد شیمیایی عمل می کند [ترجمه ترگمان]لایه خاک رس به عنوان مانع نفوذ ناپذیر در مقابل برخی مواد شیمیایی عمل می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Kim created an impermeable and absolutist state that many have compared to a religious cult.
[ترجمه گوگل]کیم حالتی غیرقابل نفوذ و مطلق ایجاد کرد که بسیاری آن را با یک فرقه مذهبی مقایسه می کنند [ترجمه ترگمان]کیم وضعیت نفوذ ناپذیر و حکومت مطلقه را ایجاد کرد که بسیاری از آن ها با یک فرقه مذهبی مقایسه شده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. With its steep sides, flat impermeable rock floor and narrow bottle-neck shape, it was an ideal site for a reservoir.
[ترجمه گوگل]با کنارههای شیبدار، کف صخرهای غیرقابل نفوذ و شکل باریک بطری، مکانی ایدهآل برای یک مخزن بود [ترجمه ترگمان]با دیواره های پرشیب، کف سنگی نفوذ ناپذیر و شکل بطری تنگ، این یک مکان ایده آل برای یک مخزن بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Water cannot easily flow in these impermeable rocks.
[ترجمه گوگل]آب نمی تواند به راحتی در این سنگ های نفوذ ناپذیر جریان یابد [ترجمه ترگمان]آب به آسانی نمی تواند در این سنگ ها نفوذ ناپذیر جریان پیدا کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He surrounded himself with an impermeable wall of secretaries, personal assistants and yes - men.
[ترجمه گوگل]او خود را با دیواری غیر قابل نفوذ از منشی ها، دستیاران شخصی و بله - مردان احاطه کرد [ترجمه ترگمان]او خود را با دیواری نامریی کننده از منشی ها و دستیاران شخصی و مردان بله احاطه کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. That makes them water - impermeable, adding a huge amount of buoyancy.
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که آنها در آب نفوذ ناپذیر باشند و مقدار زیادی شناور را اضافه کنند [ترجمه ترگمان]این کار آن ها را آب و نفوذ ناپذیر می سازد و مقدار زیادی از شناوری را اضافه می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Fluid pressure, flux, leaky and impermeable boundary conditions may be prescribed.
[ترجمه گوگل]فشار سیال، شار، شرایط مرزی نشتی و نفوذناپذیر ممکن است تجویز شود [ترجمه ترگمان]فشار سیال، شار، نشتی و شرایط مرزی نفوذ ناپذیر ممکن است تجویز شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The impermeable layer has aged, we must find someone to repair it.
[ترجمه گوگل]لایه نفوذ ناپذیر پیر شده است، باید کسی را پیدا کنیم که آن را تعمیر کند [ترجمه ترگمان]لایه نفوذ ناپذیر سن دارد، ما باید کسی را پیدا کنیم که آن را تعمیر کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The impermeable wall which is rational designed will improve the seepage state of levee projects effectively.
[ترجمه گوگل]دیوار غیرقابل نفوذ که منطقی طراحی شده است، وضعیت تراوش پروژه های خاکریز را به طور موثر بهبود می بخشد [ترجمه ترگمان]دیواره نفوذ ناپذیر که به گونه ای طراحی شده است، وضعیت نفوذ پروژه های دیواره را به طور موثر بهبود خواهد بخشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Particularly, the solution for impermeable silt-layer can be used to describe the tidal fluctuation in a confined aquifer under a tidal river separated by an impermeable layer.
[ترجمه گوگل]به ویژه، راه حل برای لایه لای نفوذناپذیر می تواند برای توصیف نوسانات جزر و مدی در یک آبخوان محدود در زیر یک رودخانه جزر و مدی که توسط یک لایه غیرقابل نفوذ جدا شده است استفاده شود [ترجمه ترگمان]به خصوص، محلول برای لایه های نفوذ ناپذیر می تواند برای توصیف نوسانات جزر و مد در یک aquifer محدود تحت یک رودخانه جذر و مدی که توسط یک لایه نفوذ ناپذیر از هم جدا شده است، استفاده شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
نشت ناپذیر (صفت)
impermeable
تخصصی
[علوم دامی] ناتراوا [عمران و معماری] ناتراوا - آببند - نفوذ ناپذیر - غیر قابل نفوذ [برق و الکترونیک] غیر قابل نفوذ [زمین شناسی] نفوذ ناپذیر، سنگ یا رسوبی است که اجازه عبور آب را نمی دهد. [نساجی] ضریب نفوذناپذیری [ریاضیات] ناتراوا، غیر قابل نفوذ [نفت] بستر ناتراوا [پلیمر] ناتراوا [آب و خاک] نفوذ ناپذیر
انگلیسی به انگلیسی
• not permeable, impassable; not allowing the passage of fluid (physics) something that is impermeable will not allow fluid to pass through it; a formal word.
پیشنهاد کاربران
در مکانیک سیالات این کلمه به معنی دیواره یا لوله ای است که سیال را از خود عبور ندهد
impermeable ( فیزیک ) واژه مصوب: ناتراوا تعریف: آنچه آب یا شارۀ دیگر را از خود عبور ندهد