impermanence

/ɪmˈpɜːrmənəns//ɪmˈpɜːmənəns/

impermanency نا پایداری بی دوامی

جمله های نمونه

1. he was aware of the impermanence of his stay in that town
او به غیر دایمی بودن اقامت خود در آن شهر واقف بود.

2. Change, impermanence is characteristic of life.
[ترجمه گوگل]تغییر، ناپایداری از ویژگی های زندگی است
[ترجمه ترگمان]تغییر، impermanence مشخصه زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His philosophy stressed the impermanence of the world.
[ترجمه گوگل]فلسفه او بر ناپایداری جهان تأکید داشت
[ترجمه ترگمان]فلسفه او بر impermanence جهان تاکید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was convinced of the impermanence of his work.
[ترجمه گوگل]او به ناپایداری کار خود متقاعد شده بود
[ترجمه ترگمان]به بیت از the کارش متقاعد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And my grandmother was a relentless lecturer on impermanence.
[ترجمه گوگل]و مادربزرگ من یک سخنران بی امان در مورد ناپایداری بود
[ترجمه ترگمان]و مادربزرگم یک سخنران relentless بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This photo is a depiction of impermanence, imprints, and impressions of life.
[ترجمه گوگل]این عکس تصویری از ناپایداری، نقش و برداشت از زندگی است
[ترجمه ترگمان]این تصویر تصویری از impermanence، imprints و برداشت از زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bear its impermanence. Hence, I say, do you like movie?
[ترجمه گوگل]ناپایداری آن را تحمل کنید از این رو، من می گویم، آیا شما فیلم را دوست دارید؟
[ترجمه ترگمان] خرس \"، این\" impermanence \"- ه\" گفتم: از اینجا هم فیلم دوست داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Avoid suffering to gain happiness. Realize impermanence to gain hope.
[ترجمه گوگل]برای به دست آوردن شادی از رنج بپرهیز ناپایداری را درک کنید تا امید به دست آورید
[ترجمه ترگمان]از رنج بردن از درد و رنج پرهیز کنید درک کنید که امید به دست آوردن امید وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Lies the reason for this growing impermanence.
[ترجمه گوگل]دلیل این ناپایداری فزاینده دروغ است
[ترجمه ترگمان] دروغ گفتن دلیل این impermanence
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The impermanence of life, each person's life is not all smooth sailing, always happy.
[ترجمه گوگل]ناپایداری از زندگی، زندگی هر فرد است همه دریانوردی صاف نیست، همیشه شاد
[ترجمه ترگمان]زندگی هر انسان، زندگی هر یک از هر انسان آسان نیست، همیشه خوشحال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Since impermanence to us spells anguish, we grasp on to things desperately, even though all things change.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که ناپایداری برای ما طلسم است، ما ناامیدانه چیزها را درک می کنیم، حتی اگر همه چیز تغییر کند
[ترجمه ترگمان]از انجایی که غم و اندوه ما را به هم می زند، ما با ناامیدی به چیزهایی می رسیم، با این که همه چیز تغییر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. So why then do we reject the impermanence of the ever-changing universe when it comes to our own lives?
[ترجمه گوگل]پس چرا وقتی نوبت به زندگی خودمان می رسد، ناپایداری جهان همیشه در حال تغییر را رد می کنیم؟
[ترجمه ترگمان]پس چرا پس از اینکه دنیای ما به زندگی ما می رسد، the جهان در حال تغییر را رد می کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Impermanence is suffering, which is mentioned by Buddha.
[ترجمه گوگل]ناپایداری رنجی است که بودا به آن اشاره کرده است
[ترجمه ترگمان]impermanence رنج می برد، که بودا به آن اشاره کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Although we know that impermanence lawsubstantial factor, humans are also mainly accountable for a continued destructions.
[ترجمه گوگل]اگرچه می دانیم که ناپایداری عاملی اساسی است، اما انسان ها نیز عمدتاً مسئول تخریب های مداوم هستند
[ترجمه ترگمان]اگرچه ما می دانیم که عامل lawsubstantial impermanence، انسان ها به طور عمده برای یک destructions مداوم پاسخگو هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• transience, lack of permanence, quality of being temporary
impermanence is a quality of not being permanent; a formal word.

پیشنهاد کاربران

ناپایندگی
فنا
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : impermanence
✅️ صفت ( adjective ) : impermanent
✅️ قید ( adverb ) : _
ephemeral
ناپایداری، گذرا بودن، موقتی بودن، فانی بودن
بی ثباتی

بپرس