1. color is imperceptible to the touch
رنگ را نمی شود با لمس کردن احساس کرد.
2. The slight change in the taste was imperceptible to most people.
[ترجمه گوگل]تغییر جزئی در طعم برای اکثر مردم غیرقابل محسوس بود
[ترجمه ترگمان]کوچک ترین تغییری در ذوق و ذوق مردم محسوس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She heard a faint, almost imperceptible cry.
[ترجمه گوگل]گریه ای ضعیف و تقریبا نامحسوس شنید
[ترجمه ترگمان]صدای ضعیف و تقریبا نامفهومی را شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. His head moved in an almost imperceptible nod.
[ترجمه گوگل]سرش تقریباً نامحسوس تکان میخورد
[ترجمه ترگمان]سری تکان داد و سرش را به علامت نفی تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Such changes are imperceptible to even the best-trained eye.
[ترجمه گوگل]چنین تغییراتی حتی برای چشمانی که به بهترین وجه آموزش دیده اند نیز قابل مشاهده نیست
[ترجمه ترگمان]چنین تغییراتی به نظر حتی بهترین چشم آموزش دیده نیز محسوس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The differences were imperceptible to all but the most trained eye.
[ترجمه گوگل]تفاوت ها برای همه غیر از آموزش دیده ترین چشم ها غیرقابل درک بود
[ترجمه ترگمان]تفاوت ها آشکار بود، اما the چشم دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Brian's hesitation was almost imperceptible.
[ترجمه گوگل]تردید برایان تقریباً نامحسوس بود
[ترجمه ترگمان]تردید برایان تقریبا نامحسوس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. There was an almost imperceptible pause as she gathered her breath to speak.
[ترجمه گوگل]مکث تقریباً نامحسوسی وجود داشت که نفسش را جمع کرد تا صحبت کند
[ترجمه ترگمان]لحظه ای مکث کرد و نفس تازه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. An almost imperceptible wink as she passed him, a small flutter of the eyelid, showed she was learning.
[ترجمه گوگل]یک چشمک تقریبا نامحسوس در حالی که از کنار او رد شد، تکان کوچکی از پلک، نشان داد که او در حال یادگیری است
[ترجمه ترگمان]وقتی از کنارش گذشت، چشمک خفیفی از پلک چشم او رد شد و نشان داد که دارد یاد می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Nodules containing single worms are almost imperceptible, and the visible ones enclose several of the tiny worms as well as eggs and larvae.
[ترجمه گوگل]گرههای حاوی کرمهای منفرد تقریباً نامحسوس هستند و ندولهای قابل مشاهده تعدادی از کرمهای کوچک و همچنین تخمها و لاروها را در بر میگیرند
[ترجمه ترگمان]Nodules حاوی کرم های منفرد تقریبا غیر محسوس هستند و آن هایی که قابل مشاهده هستند، چندین کرم کوچک و همچنین تخم مرغ و لارو را محصور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. To the innocent listener the form must be imperceptible, and bewildering in its lightning succession of perpetually fugitive events.
[ترجمه گوگل]برای شنونده بی گناه، این فرم باید نامحسوس و در توالی برق آسا از رویدادهای دائماً فراری، گیج کننده باشد
[ترجمه ترگمان]به این شنونده بی گناه، این فرم باید ناپیدا و گیج کننده باشد، و در lightning متوالی که مدام در جریان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. When this imperceptible metamorphosis took place, it would not be long before another marriage was arranged.
[ترجمه گوگل]وقتی این دگردیسی نامحسوس اتفاق افتاد، دیری نپایید که ازدواج دیگری ترتیب داده شد
[ترجمه ترگمان]وقتی این تغییر غیرقابل توصیف صورت گرفت، طولی نخواهد کشید که ازدواج دیگری ترتیب داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A slow, almost imperceptible evolution is already taking place in the high street.
[ترجمه گوگل]یک تکامل آهسته و تقریبا نامحسوس در حال حاضر در خیابان های بزرگ در حال وقوع است
[ترجمه ترگمان]تکامل تدریجی و تقریبا نامحسوس در حال حاضر در خیابان اصلی اتفاق می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Any change came through slow imperceptible evolution.
[ترجمه گوگل]هر تغییری از طریق تکامل نامحسوس آهسته رخ داد
[ترجمه ترگمان]هر تغییری در تکامل تدریجی تکامل پیدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید