impenetrability

/ɪmˈpenɪtrəbl̩//ɪmˈpenɪtrəbl̩/

معنی: نفوذ ناپذیری
معانی دیگر: نفوذ ناپذیری

جمله های نمونه

1. In addition to impenetrability and extension, Leibnizian primitive force is characterized by inertia.
[ترجمه گوگل]علاوه بر نفوذ ناپذیری و گسترش، نیروی اولیه لایبنیتس با اینرسی مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر impenetrability و گسترش، نیروی اولیه Leibnizian با سکون مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The logical impenetrability of the administration's calculations at Camp David inevitably fuels speculation about the motivation for convening it.
[ترجمه گوگل]نفوذ ناپذیری منطقی محاسبات دولت در کمپ دیوید ناگزیر به گمانه زنی در مورد انگیزه برگزاری آن دامن می زند
[ترجمه ترگمان]impenetrability منطقی محاسبات دولت در کمپ دیوید به ناچار به گمانه زنی درباره انگیزه برای برگزاری آن می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Traditional process leads to salted impenetrability and uneven distribution in legs, chest and other parts of the traditional Goubangzi smoked chicken.
[ترجمه گوگل]فرآیند سنتی منجر به نفوذ ناپذیری نمک و توزیع نابرابر در پاها، سینه و سایر قسمت‌های مرغ دودی سنتی گوبانگزی می‌شود
[ترجمه ترگمان]فرآیند سنتی منجر به نمک شور و توزیع غیر یکنواخت در پاها، سینه و دیگر بخش های مرغ دودی شده سنتی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. So matter has the property of impenetrability.
[ترجمه گوگل]پس ماده خاصیت نفوذ ناپذیری دارد
[ترجمه ترگمان]پس این ماده خاصیت impenetrability دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. First of all, never underestimate the impenetrability of the presidential bubble.
[ترجمه گوگل]اول از همه، هرگز نفوذ ناپذیری حباب ریاست جمهوری را دست کم نگیرید
[ترجمه ترگمان]اول از همه، هرگز the حباب ریاست جمهوری را دست کم نگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. First of all, of course, survivability, impenetrability, protection.
[ترجمه گوگل]اول از همه، البته، بقا، نفوذ ناپذیری، حفاظت
[ترجمه ترگمان] اول از همه، البته، \"survivability\"، \"نفوذ ناپذیری\"، محافظت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Thickness of consistency; impenetrability.
[ترجمه گوگل]ضخامت قوام؛ نفوذ ناپذیری
[ترجمه ترگمان]ضخامت ثابت و ضخامت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is in that light that the notorious tales about Sussex's impenetrability must be seen.
[ترجمه گوگل]در این پرتو است که باید داستان های بدنام در مورد نفوذ ناپذیری ساسکس را دید
[ترجمه ترگمان]در این روشنایی است که داستان های بدنام در مورد impenetrability ساس کس باید دیده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Part of the problem is that the Internet was developed for interoperability, not impenetrability.
[ترجمه گوگل]بخشی از مشکل این است که اینترنت برای قابلیت همکاری ایجاد شده است، نه غیرقابل نفوذ
[ترجمه ترگمان]بخشی از مشکل این است که اینترنت برای قابلیت هم کاری ایجاد شده است نه impenetrability
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The complexity of the society originates from the contingency, ambiguousness and impenetrability of human consciousness and from the "double contingency"in the communication.
[ترجمه گوگل]پیچیدگی جامعه از احتمال، ابهام و نفوذناپذیری آگاهی انسان و از «احتمال مضاعف» در ارتباطات ناشی می‌شود
[ترجمه ترگمان]پیچیدگی جامعه از امکانات، ambiguousness و impenetrability آگاهی انسان و از \"احتمال مضاعف\" در ارتباط نشات می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نفوذ ناپذیری (اسم)
impenetrability, impermeability

تخصصی

[نفت] نفوذ ناپذیری

انگلیسی به انگلیسی

• incapability of being penetrated or entered; insusceptibility to outside ideas or influences; unfathomability, inscrutability

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : impenetrability
✅️ صفت ( adjective ) : impenetrable
✅️ قید ( adverb ) : impenetrably
غیر قابل فهم

بپرس