impeller

/ɪmˈpelər//ɪmˈpelə/

معنی: وادار کننده، پیش برنده، تشجیح کننده
معانی دیگر: (شخص یا اسباب) پیشران، در انگیز، محرک، انگیزان، impellor وادار کننده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: that which drives or sends forward.

(2) تعریف: a rotor used to transmit forward motion, as to a gas or liquid.

مترادف ها

وادار کننده (اسم)
impeller, prompter

پیش برنده (اسم)
promoter, impeller

تشجیح کننده (اسم)
impeller

تخصصی

[عمران و معماری] پروانه - چرخ پره - چرخ دوار - گردنده - راننده - محرک - چرخ تیغه دار - چرخ سرعت - درونرانه - دستگاه محرک
[مهندسی گاز] پره
[زمین شناسی] پروانه، چرخ پره، چرخ تیغه دار-پره (پمپ، توربین)
[معدن] چرخ دوار (آبکشی)

انگلیسی به انگلیسی

• rotor, driving pulley (engineering); person or thing which impels, person or thing which drives forward or onward

پیشنهاد کاربران

impeller ؛ با توجه به وجود یک ریشه ی مشترک در زبان ها و قوانین ایجاد کلمات در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف جهت خیز برداشتن و تبدیل یک حرف به حرف دیگر، حرف ( ل ) قابل تبدیل به حرف ( ر ) می باشد.
هر چند انطباق ذات آوایی این دو حرف با عالم واقع دو مقوله ی ملایمت و تکرار را در مدل ساختمان کلمات در نام گذاری ها برای اشیاء و قطعات صنعتی ایجاد می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

یعنی کلمه ی امپلر قابل تبدیل به امپرر می باشد.
کلمه ی اصلی در کلمه ی امپلر کلمه ی پِر منشعب از کلمه ی پارس و پُرس و force به معنی نیرو و حرکت و جریان انرژی می باشد.
کلمه ی آمپر که به عنوان نماد واحد جریان در رشته برق و الکترونیک می باشد نیز به لحاظ مفهومی مرتبط با کلمه ی پارس و بسیاری از کلمات هم ریشه با این کلمه می باشد.
حتی کلمه ی پروانه که برای کلمه ی impeller ترجمه و برگردان شده است با ریخت پروان به معنی انرژی دهنده و انتقال دهنده ی نیرو دارای معنا و مفهوم می باشد.
کلمه ی پر و فر در ساختمان کلمات نماد وجود انرژی و حرکت و آزادی عمل در معنا و مفهوم باطنی آنها می باشد.
البته در ساختمان کلمات مشابهت هایی در ریخت کلمات وجود دارد که تمیز دادن آنها از همدیگر نیاز به شناخت دقیق در این خصوص را به خود می طلبد. مانند کلمه ی پرانتز که منشعب از پیرامون قرار دادن برای یک تز یا یک ایده در میان یک مطلب می باشد.
درک بهتر و کامل تر در خصوص معنا و مفهوم کلمه ی امپلر و فلسفه ی ایجاد این کلمه در مطلب زیر تحلیل و تبیین شده است ؛
آمپول ؛ کلمه ی آمپول به لحاظ راسته ی جریان معنا و مفاهیم با کلماتی مثل
( آمپول اِمپِلر آمپر اَمبُر اَنبُر انبار آمبولی آمبولانس امپراتور امپریالیسم ) مرتبط می باشند.
در قانون و قواعد ایجاد کلمات پنج مفهوم در کلمه ی آمپول به صورت همزمان قابل مشاهده است.
۱؛ مفهوم انبار به معنی مخزن
۲؛ مفهوم آمپر به معنی جریان و سیال
۳؛ مفهوم انبر به معنی گرفتن و گازانبر به معنی گاز گرفتن
۴؛ همچنین مفهوم بریدن در کلمه ی گازانبر به معنی بریدن و جدا کردن جهت انتقال و بردن سیال از جایی به جایی دیگر
۵؛ مفهوم بُردن به معنی انتقال و حرکت در کلمه ی انبر.
مفهوم انبار در کلمه ی انبر به معنی چیزی را در خود گرفتن یا انبر کردن برای انبار کردن.
مفهوم جریان و سیال در کلمه ی آمپر یک کلمه ی رایج در علم و صنعت الکترونیک که به عنوان واحد سنجش مقدار جریان نیز می باشد استفاده می شود.
مفهوم گرفتن در کلمه ی انبر که به عنوان ابزاری برای گرفتن چیزها در صنعت قابل استفاده می باشد. اصطلاح گازانبر نیز به معنی گاز گرفتن چیزی جهت در خود نگه داشتن آن چیز تأیید کننده ی این مطلب می باشد.
مفهوم حرکت در کلمه ی انبر که از بُرد و بُردَن به معنی چیزی را گرفتن و از یک نقطه به نقطه ی دیگر بُردن معنی و مفهوم دارد.
قانون قلب ؛
حرف ( م ن ) در کلمه ی ( آمپول و آنپول ) و حرف ( ل ر ) در کلمه ی ( آمپول و امبُر ) در قانون خیزیش یا حرکت یا قانون قلب ها به معنی منقلب شدن حروف یا به معنی قلب به میم شدن حرف ن به حرف م در کلمات ایجاد شده است.
قانون قلب ها در حروف کلمات به معنی حرکت و خیز برداشتن حروف به سمت حروف دیگر. مثل دو حرف ( م ن ) در کلمه ی امبر و انبر یا امبار و انبار
مثل دو حرف ( پ ب ) در کلمه ی آمپول و آمبول
مثل حروف ( ف پ ب س ز ) در کلمات دیگر مثل برزو مبارز بارِز فارس و پارس.
سه کلمه ی آمپول و سُرنگ و تزریق سه کلمه ی خیلی پر کاربرد در صنعت پزشکی می باشد که از کلمه ی آمپول به عنوان انبار مواد دارویی و از کلمه ی سرنگ به عنوان یک ابزار سُرنده جهت تزریق استفاده می شود. متضاد کلمه ی تزریق کلمه ی سرقت می باشد که مفهوم این دو کلمه به معنی سرایت کردن در دو جهت دادن و گرفتن می باشد.

[مهندسی مکانیک] پروانه؛ پره؛ قطعه ی چرخان پمپ، فن، یا دمنده که مایع یا گاز را جابه جا می کند
ایمپلر
داخل، ، تورک کانورتور، ، گیربکس های اتوماتیک AT هم وجوددارد. . خودرو
impeller ( قطعات و اجزای خودرو )
واژه مصوب: پروانة مبدل گشتاور
تعریف: پروانة ورودی در مبدل گشتاور که، با راندن روغن، حرکت و توان را به توربین مبدل گشتاور منتقل می کند |||متـ . درون رانه
impeller of the pump
پروانه پمپ
خودرو: پروانه، آب پخش کن