1. she tried to get ahead despite all impediments in her pathعلیرغم همه ی موانع سر راهش کوشید که پیش برود.2. let me not to the marriage of true minds admit impediments . . .(شکسپیر) نباید بر سر راه پیوند دو متفکر راستین موانعی ایجاد کنم . . .