impedimenta

/ɪmˌpedɪˈmentə//ɪmˌpedɪˈmentə/

معنی: توشه سفر، بنه سفر، اسباب تاخیر حرکت، موانع قانونی، چیزهای دست و پا گیر
معانی دیگر: (چیزهایی که جلوی پیشرفت یا سرعت یا انجام کار را بگیرد) موانع، سربارها، پابندها، بار و بنه، خرت و پرت

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: baggage, supplies, or other encumbrances that slow one's progress.

جمله های نمونه

1. Let us next consider the psychological and artistic impedimenta that Green brought with him into the crucible.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید در ادامه موانع روانی و هنری را که گرین با خود به بوته آورد، در نظر بگیریم
[ترجمه ترگمان]پس از آن، اندیشه روانشناسی و هنری را در نظر بگیرید که گرین او را باخود به کوره راه برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The two new Death Eaters Impedimenta Harry, Hermione, and Neville.
[ترجمه گوگل]دو مرگ خوار جدید مانع هری، هرمیون و نویل
[ترجمه ترگمان]این دو مرگ خوارها هری، هرمیون و نویل را از هم جدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Issues as to independent performance, impedimenta communication and promotion system deficiency exist comprehensively in the higher vocational technique contest and curricula construction.
[ترجمه گوگل]مسائل مربوط به عملکرد مستقل، ارتباط مانع و نقص سیستم ارتقاء به طور جامع در مسابقه تکنیک های حرفه ای عالی و ساخت برنامه های درسی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]مسایل مربوط به عملکرد مستقل، ارتباطات impedimenta و کمبود سیستم ترویج به صورت جامع در رقابت تکنیکی برتر و ساخت برنامه درسی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And the Impediment Jinx, spell word Impedimenta, can block someone or something from moving caster.
[ترجمه گوگل]و Impediment Jinx، املای کلمه Impedimenta، می تواند کسی یا چیزی را از جابجایی چرخ جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]و نفرین بازداری افسون خوانی، کلمه spell، می تواند جلوی کسی را بگیرد یا یک چیزی را از آن دور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Roman word is better, impedimenta . For as the baggage is to an army, so is riches . . .
[ترجمه گوگل]کلمه رومی بهتر است، impedimenta زیرا همانطور که توشه برای یک ارتش است، ثروت نیز چنین است
[ترجمه ترگمان]کلمه رومی بهتر است، impedimenta زیرا همان طور که بار و بنه ارتش است، ثروت هم همین طور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We were weighed down with sleeping bags, gas cookers and pans - all the impedimenta of camping.
[ترجمه گوگل]ما با کیسه خواب، اجاق گاز و ماهیتابه - همه موانع کمپینگ - سنگین شده بودیم
[ترجمه ترگمان]ما با کیف های خواب، وسایل گاز و pans، همه وسایل اردو کشی بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He came with his wife, six children, four dogs and various other impedimenta.
[ترجمه گوگل]او با همسر، شش فرزند، چهار سگ و موانع مختلف دیگر آمد
[ترجمه ترگمان]او با همسرش، شش کودک، چهار سگ و چندین سگ دیگر آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The kitchen must have as much space as possible for herbs, spices, pots and pans, cook books and all my other impedimenta.
[ترجمه گوگل]آشپزخانه باید تا حد امکان فضای بیشتری برای گیاهان، ادویه ها، قابلمه ها و تابه ها، کتاب های آشپزی و همه موانع دیگر من داشته باشد
[ترجمه ترگمان]آشپزخانه باید تا جایی که ممکن باشد فضای زیادی برای گیاهان، ادویه جات و pots و books و سایر وسایل دیگر داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There was little benefit from carping about the organizational source of the disciplinary impedimenta.
[ترجمه گوگل]منفعت کمی در مورد منبع سازمانی موانع انضباطی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]مزایای کمی از carping در مورد منبع سازمانی of انضباطی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Phillotson mounted beside his box of books and other IMPEDIMENTA, and bade his friends good-bye.
[ترجمه گوگل]فیلوتسون در کنار جعبه کتاب‌ها و وسایل دیگر IMPEDIMENTA سوار شد و از دوستانش خداحافظی کرد
[ترجمه ترگمان]Phillotson در کنار جعبه کتاب و other دیگر سوار شد و از دوستانش خداحافظی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I simply liked the idea of fat tires and being able to go up and down curbs or other road impedimenta with impunity.
[ترجمه گوگل]من به سادگی از ایده لاستیک های چاق و توانایی بالا و پایین رفتن از حاشیه ها یا سایر موانع جاده ای بدون مجازات خوشم آمد
[ترجمه ترگمان]من به سادگی از ایده لاستیک چاق خوشم می آید و قادر به بالا رفتن و پایین رفتن از محدودیت های جاده با معافیت از مجازات هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His works-"Sneering at the tiger" tells that it is tragical for people to live without impedimenta consciousness .
[ترجمه گوگل]آثار او - "استهزاء به ببر" می گوید که برای مردم غم انگیز است که بدون آگاهی مانع زندگی کنند
[ترجمه ترگمان]آثار او - \"sneering در ببر\" می گوید برای مردم tragical است که بدون احساس impedimenta زندگی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

توشه سفر (اسم)
impedimenta

بنه سفر (اسم)
outfit, kit, luggage, impedimenta

اسباب تاخیر حرکت (اسم)
impedimenta

موانع قانونی (اسم)
impedimenta

چیزهای دست و پا گیر (اسم)
impedimenta

انگلیسی به انگلیسی

• something which slows down or delays progress; military equipment carried by an army
a person's impedimenta are the bags and other things that slow them down on a journey, used especially to refer to the equipment carried by an army; a literary word.

پیشنهاد کاربران

بپرس