1. Likewise, aesthetically lacquered trappings dramatically impede the movements of the drama's main characters.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، تزئینات لاکی از نظر زیبایی شناختی به طور چشمگیری مانع حرکات شخصیت های اصلی درام می شود
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، تجملات لاک دار به طور چشمگیری مانع حرکت شخصیت های اصلی درام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. They were designed to create disorder and to impede the smooth transfer of power.
[ترجمه گوگل]آنها برای ایجاد بی نظمی و جلوگیری از انتقال آرام قدرت طراحی شده بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای ایجاد بی نظمی و جلوگیری از انتقال آرام قدرت طراحی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He had no torch, but darkness did not impede his progress.
[ترجمه گوگل]او مشعل نداشت، اما تاریکی مانع پیشرفت او نشد
[ترجمه ترگمان]او مشعل نداشت، اما تاریکی مانع پیشرفت او نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. If Nature herself sought to impede her progress, then resistance was mere pride and folly.
[ترجمه گوگل]اگر خود طبیعت به دنبال جلوگیری از پیشرفت او بود، پس مقاومت صرفاً غرور و حماقت بود
[ترجمه ترگمان]اگر طبیعت خودش مانع پیشرفت او می شد، پس مقاومت فقط غرور و حماقت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Quibbles over ceremonial therefore did not necessarily impede effective contact and negotiation between states.
[ترجمه گوگل]بنابراین، بحثهای تشریفاتی لزوماً مانع تماس و مذاکره مؤثر بین دولتها نشد
[ترجمه ترگمان]بنابراین تشریفاتی که بر سر مراسم برگزار می شود لزوما مانع برخورد موثر و مذاکره میان کشورها نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Gas drilling projects, such as Jonah Field, impede pronghorn migration, and new homes restrict corridors to no more than a few hundred yards wide in places.
[ترجمه گوگل]پروژههای حفاری گاز، مانند میدان جونا، مانع مهاجرت شاخکها میشود و خانههای جدید راهروها را به عرض چند صد یارد محدود میکنند
[ترجمه ترگمان]پروژه های حفاری گاز مانند Jonah فیلد مانع مهاجرت غیر قانونی می شوند و خانه های جدید راهروها را به جایی بیش از چند صد متر مربع محدود می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. These factors either impede blood circulation around the anal area or weaken the surrounding tissues, resulting in blood vessel engorgement and swelling and protrusion of vascular tissue.
[ترجمه گوگل]این عوامل یا گردش خون در اطراف ناحیه مقعد را مختل می کنند و یا بافت های اطراف را ضعیف می کنند و در نتیجه رگ های خونی احتقان و تورم و بیرون زدگی بافت عروقی را به همراه دارند
[ترجمه ترگمان]این عوامل یا مانع گردش خون در ناحیه مقعدی یا تضعیف بافت اطراف می شوند که منجر به تورم و تورم بافت آوندی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Factors that impede students listening may be internal or external.
[ترجمه گوگل]عواملی که مانع گوش دادن دانش آموزان می شود ممکن است درونی یا بیرونی باشد
[ترجمه ترگمان]عواملی که مانع از گوش دادن دانش آموزان می شوند ممکن است درونی یا خارجی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Blockages in any other zone may impede functionality in Zone
[ترجمه گوگل]انسداد در هر منطقه دیگری ممکن است عملکرد منطقه را مختل کند
[ترجمه ترگمان]blockages در هر منطقه دیگری ممکن است مانع از عملکرد منطقه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The muddy roads impede our journey.
[ترجمه گوگل]جاده های گل آلود مانع سفر ما می شود
[ترجمه ترگمان]جاده های گلی که مانع سفر ما می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. At no time did I make an attempt to impede any investigatory effort.
[ترجمه گوگل]من هیچ وقت تلاشی برای ممانعت از هرگونه تلاش تحقیقاتی نکردم
[ترجمه ترگمان]در هیچ زمان تلاشی برای ممانعت از هرگونه تلاش investigatory نکردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. And since acquisition depends on communication, your deliberate delivery will impede your progress in learning the language as well.
[ترجمه گوگل]و از آنجایی که فراگیری به ارتباط بستگی دارد، تحویل عمدی شما مانع پیشرفت شما در یادگیری زبان نیز خواهد شد
[ترجمه ترگمان]و چون اکتساب بستگی به ارتباط دارد، تحویل آگاهانه شما مانع از پیشرفت شما در یادگیری زبان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This review is intended to serve essentially as a background to how science and technology can impede or promote development.
[ترجمه گوگل]این بررسی اساساً به عنوان پسزمینهای برای اینکه چگونه علم و فناوری میتوانند مانع یا ترویج توسعه شوند، ارائه شود
[ترجمه ترگمان]این بازبینی اساسا به عنوان یک پس زمینه برای اینکه چگونه علم و فن آوری می تواند مانع توسعه یا ترویج توسعه شود، در نظر گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In perfecting their skills, they have to give up habits and responses that impede their performance.
[ترجمه گوگل]در تکمیل مهارت های خود، آنها باید عادات و واکنش هایی را که مانع عملکرد آنها می شود کنار بگذارند
[ترجمه ترگمان]در تکمیل مهارت ها، آن ها باید عادات و پاسخ های خود را ارایه دهند که مانع عملکرد آن ها می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. There is nothing-no bunkers, gorse, whin, heather, bracken, or rough-to impede you.
[ترجمه گوگل]هیچ چیزی وجود ندارد - هیچ پناهگاه، گلوله، ناله، هدر، براکن، یا خشن - که مانع شما شود
[ترجمه ترگمان]چیزی وجود ندارد - پناه گاه، خلنگ، خلنگ، بوته های خار، سرخس، سرخس، یا برای مزاحمت ایجاد مزاحمت وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید