impecunious

/ɪmpəˈkjuːniəs//ˌɪmpɪˈkjuːnɪəs/

معنی: بی پول، تهی دست
معانی دیگر: بی چیز، مفلس، لات و پات، آس و پاس

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: impecuniously (adv.), impecuniousness (n.)
• : تعریف: lacking funds; penniless.
متضاد: affluent, flush, moneyed, wealthy
مشابه: destitute, indigent, penniless, poor

- The cheap cafe was a haven for impecunious artists who sat for hours but ordered nothing but coffee.
[ترجمه گوگل] کافه ارزان بهشت ​​هنرمندانی بود که ساعت ها می نشستند اما چیزی جز قهوه سفارش نمی دادند
[ترجمه ترگمان] کافه ارزان، پناهگاهی برای هنرمندان فقیری بود که ساعت ها نشسته بودند، اما چیزی جز قهوه سفارش نمی دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the impecunious man
مرد بی پول

2. I first knew him as an impecunious student living in a tiny bedsit.
[ترجمه گوگل]من ابتدا او را به عنوان یک دانشجوی بی عیب و نقص می شناختم که در یک تخت کوچک زندگی می کرد
[ترجمه ترگمان]اول او را به عنوان یک دانشجوی سال impecunious می شناختم که در a کوچک زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He came from a respectable if impecunious family.
[ترجمه گوگل]او از یک خانواده محترم و البته بی عیب بود
[ترجمه ترگمان]او از یک خانواده آبرومند و آبرومند به دنیا آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For an impecunious woman of twenty-nine, the gulf was unbridgeable.
[ترجمه گوگل]برای یک زن بی عیب و نقص بیست و نه ساله، این خلیج غیرقابل پل زدن بود
[ترجمه ترگمان]برای یک زن impecunious که بیست و نه سال داشت، خلیج unbridgeable بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is obvious that Mr. Mahmoud was impecunious.
[ترجمه گوگل]معلوم است که آقا محمود بی عیب و نقص بود
[ترجمه ترگمان]واضح است که آقای محمود در فقر به سر می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He is impecunious, does not know anyone who can lend mony.
[ترجمه گوگل]او بی عیب و نقص است، کسی را نمی شناسد که بتواند پول قرض دهد
[ترجمه ترگمان]او impecunious است و کسی را نمی شناسد که بتواند قرض بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They are independent, impecunious and able to tolerate all degrees of discomfort.
[ترجمه گوگل]آنها مستقل، بی عیب و نقص هستند و می توانند تمام درجات ناراحتی را تحمل کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها مستقل، impecunious و قادر به تحمل همه درجات ناراحتی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cecil Fridjohn, my father, came from an impecunious Irish Jewish family.
[ترجمه گوگل]سیسیل فریدجان، پدرم، از یک خانواده بی عیب و نقص یهودی ایرلندی بود
[ترجمه ترگمان]Cecil Fridjohn، پدر من، از خانواده ای یهودی و ایرلندی وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This warned the inhabitants that the average infantryman, in spite of his glamorous uniform, was lowly paid and impecunious.
[ترجمه گوگل]این امر به ساکنان هشدار داد که پیاده نظام معمولی، علیرغم یونیفورم پر زرق و برق خود، دستمزد پایینی دارد و بی عیب و نقص است
[ترجمه ترگمان]این امر به ساکنان هشدار داد که هر سرباز پیاده ای که به رغم اونیفورم پر زرق و برقش، ناچیز و ناچیز بود، به مردم هشدار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Brown Institution trust funds were never adequate, but Twort preferred impecunious independence.
[ترجمه گوگل]صندوق های امانی مؤسسه براون هرگز کافی نبودند، اما توورت استقلال بی عیب و نقص را ترجیح می داد
[ترجمه ترگمان]موسسه برون و موسسه اعتماد به نفس کافی نبود، ولی Twort استقلال impecunious را ترجیح می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was that rare thing in any society, especially in an impecunious society under arms: a leader who was loved.
[ترجمه گوگل]او آن چیز نادری در هر جامعه ای بود، به ویژه در جامعه بی عیب و نقص زیر اسلحه: رهبری که دوستش داشتند
[ترجمه ترگمان]او همان چیز نادر در هر جامعه بود، به خصوص در جامعه ای که در طبقه فقر زندگی می کرد: یک رهبر که محبوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was shown that translation work is undertaken even for impecunious clients.
[ترجمه گوگل]نشان داده شد که کار ترجمه حتی برای مشتریان غیرمجاز انجام می شود
[ترجمه ترگمان]نشان داده شد که کار ترجمه حتی برای مشتریان فقیری انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There is likely to be tension between landlord and tenant, between large landowners and impecunious peasants.
[ترجمه گوگل]احتمالا تنش بین مالک و مستاجر، بین مالکان بزرگ و دهقانان بی‌معنا وجود دارد
[ترجمه ترگمان]به احتمال زیاد بین صاحبخانه و مستاجر، بین مالکین بزرگ و دهقانان impecunious وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. With his Yorkshireman's eye for economy he was soon suggesting that the more impecunious aeronauts might seriously consider the process.
[ترجمه گوگل]با توجه به اقتصاد یورکشایرمن، او به زودی پیشنهاد کرد که هوانوردان بی خطرتر ممکن است به طور جدی این روند را در نظر بگیرند
[ترجمه ترگمان]با چشم his به اقتصاد، بزودی دریافت که the impecunious ممکن است به طور جدی این فرآیند را در نظر بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی پول (صفت)
poor, broke, penniless, impecunious, stone-broke, stony-broke

تهی دست (صفت)
impecunious, depauperate, indigent, unfunded, empty-handed

انگلیسی به انگلیسی

• lacking money, poor
someone who is impecunious has very little money; a formal word.

پیشنهاد کاربران

without money;
بی پول، محتاج، تهی دست، مفلس
✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Lacking money; poor 💸
🔍 مترادف: Destitute
✅ مثال: The impecunious family struggled to make ends meet
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : impecuniousness
✅️ صفت ( adjective ) : impecunious
✅️ قید ( adverb ) : impecuniously
مفلس، تنگدست

بپرس