impeccability

/ɪmˌpekəˈbɪlɪtɪ//ɪmˌpekəˈbɪlɪtɪ/

معنی: معصومیت، بی نقصی، بی گناهی، بی عیبی
معانی دیگر: بی گناهی، معصومیت، بی نقصی، بی عیبی

جمله های نمونه

1. By impeccability we mean aligning actions to accurate belief. It is 'Walking Your Talk'.
[ترجمه گوگل]منظور ما از بی عیب و نقص، همسو کردن اعمال با باور دقیق است "Walking Your Talk" است
[ترجمه ترگمان]منظور ما همسو کردن اعمال به یک باور دقیق است این در حال راه رفتن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. By defining oneself through impeccability one becomes crystalline, and thus more capable of Divine Consciousness within the geometric light of coherent higher planes.
[ترجمه گوگل]با تعریف خود از طریق بی عیب و نقصی، شخص متبلور می شود و بنابراین قادر به آگاهی الهی در نور هندسی سطوح بالاتر منسجم است
[ترجمه ترگمان]با تعریف کردن فرد از طریق impeccability فرد به کریستالی تبدیل می شود و در نتیجه قابلیت ادراک الهی در نور هندسی صفحات بالاتر منسجم را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But love requires strength, and impeccability is defined by being true to your self.
[ترجمه گوگل]اما عشق نیاز به قدرت دارد و بی عیب و نقص بودن با وفاداری به خود تعریف می شود
[ترجمه ترگمان]اما عشق به قدرت نیاز دارد و impeccability با داشتن حقیقی بودن به خودی خود تعریف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And we tell you Dear Ones, crystallization, through impeccability is a necessary phase of Self- Mastery. It is a calibrational juncture in the multidimensional sojourn.
[ترجمه گوگل]و ما به شما عزیزان می گوییم، تبلور، از طریق بی عیب و نقص، مرحله ضروری تسلط بر خود است این یک نقطه اتصال کالیبراسیون در اقامت چند بعدی است
[ترجمه ترگمان]و به شما می گوییم که Ones، تبلور، از طریق impeccability مرحله لازم از خود تسلط است این یک موقعیت calibrational در دوره چند بعدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The fifth chapter is suggestion on the impeccability of limited company incorporation legal system in Macao.
[ترجمه گوگل]فصل پنجم پیشنهادی در مورد بی عیب و نقص بودن سیستم حقوقی شرکت سهامی خاص در ماکائو است
[ترجمه ترگمان]فصل پنجم در مورد the سیستم قانونی شرکت محدود در ماکائو می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Fred Kofman is a living example of what hepreaches, a man of sensitivity, impeccability, and keen consciousness.
[ترجمه گوگل]فرد کوفمن یک نمونه زنده از آنچه موعظه می کند، مردی حساس، بی عیب و نقص و هوشیاری است
[ترجمه ترگمان]فرد Kofman یک نمونه زنده از آنچه hepreaches، مردی از حساسیت، impeccability و هوشیاری تیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Self Mastery is embodied in periods of planned detachment. It is that period in which impeccability is crystallized.
[ترجمه گوگل]تسلط بر خود در دوره های جدایی برنامه ریزی شده تجسم می یابد دوره ای است که در آن بی عیب و نقصی متبلور می شود
[ترجمه ترگمان]تسلط بر خود در دوره های واحد برنامه ریزی شده تجسم می شود این دوره ای است که در آن impeccability متبلور می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We have told you that the language, the fabric of higher dimension is sacred geometry. Impeccability is the geometric clarity of the soul mind.
[ترجمه گوگل]ما به شما گفتیم که زبان، تار و پود بعد بالاتر هندسه مقدس است بی عیب و نقص بودن، وضوح هندسی ذهن روح است
[ترجمه ترگمان]ما به شما گفتیم که زبان، بافت ابعاد بالاتر هندسه مقدس است Impeccability وضوح هندسی ذهن روح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Crystalline is not merely minerals, rather it is the vibration of perfect ordering, it is the frequency of perfection, and in vibrational terms what you refer to as Impeccability.
[ترجمه گوگل]کریستالین صرفاً مواد معدنی نیست، بلکه ارتعاش نظم کامل است، فرکانس کمال است، و در اصطلاح ارتعاشی آن چیزی است که شما از آن به عنوان بی عیب و نقص یاد می کنید
[ترجمه ترگمان]کریستالی صرفا مواد معدنی نیست، بلکه ارتعاش دستور کامل است، فرکانس کمال است، و در کلمات ارتعاشی آنچه را که شما به عنوان Impeccability یاد می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The young girls frolicked beneath the eyes of the nuns; the gaze of impeccability does not embarrass innocence.
[ترجمه گوگل]دختران جوان زیر چشم راهبه ها غوغا کردند نگاه بی عیب و نقص معصومیت را شرمنده نمی کند
[ترجمه ترگمان]دختران جوان در زیر چشمان راهبه ها به خنده افتادند؛ نگاه بی گناهی بی گناهی او را شرمسار نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Think what you can do when you overcome the frequency modulation or the insistence of your logical mind and when, with impeccability, you stand clean as a Keeper of Frequency.
[ترجمه گوگل]فکر کنید وقتی بر مدولاسیون فرکانس یا اصرار ذهن منطقی خود غلبه می کنید و وقتی که با بی عیب و نقصی به عنوان نگهبان فرکانس تمیز می ایستید، چه کاری می توانید انجام دهید
[ترجمه ترگمان]فکر کنید چه کاری می توانید انجام دهید وقتی که بر مدولاسیون فرکانس و یا پافشاری ذهن منطقی خود غلبه می کنید و زمانی که با impeccability، به عنوان یک دروازه بان فرکانس پاک می شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

معصومیت (اسم)
immaculacy, impeccability

بی نقصی (اسم)
impeccability

بی گناهی (اسم)
innocence, impeccability

بی عیبی (اسم)
integrity, impeccability

انگلیسی به انگلیسی

• flawlessness, perfection, absence of defect; sinlessness, purity

پیشنهاد کاربران

بپرس