• : تعریف: an act of impeaching, esp. the presentation of formal charges against a public official.
- President Nixon resigned from office after impeachment seemed inevitable.
[ترجمه گنج جو] نیکسون رئیس چمهور آمریکا متعاقب موضوع اجتناب ناپذیر استیضاح مجبور به استعفا شد.
|
[ترجمه Rosifer 666] استعفای رئیس جمهور نیکسون از مقام خود پس از استیضاح بنظر می رسید غیر قابل اجتناب بود
|
[ترجمه گوگل] رئیس جمهور نیکسون پس از آن که استیضاح اجتناب ناپذیر به نظر می رسید از سمت خود استعفا داد [ترجمه ترگمان] رئیس جمهور (نیکسون)پس از استیضاح، از مقام خود استعفا داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. The verdict resulting from his impeachment destroyed his political career.
[ترجمه جنیدی] نتیجه ی رأی استیضاح باعث از دست دادن حرفه ی سیاسیش شد
|
[ترجمه گوگل]حکم استیضاح او باعث نابودی حرفه سیاسی او شد [ترجمه ترگمان]رای دادگاه منجر به از بین رفتن شغل سیاسی او شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. They rescued impeachment from oblivion and made it part of their backward-looking constitutional structure.
[ترجمه گوگل]آنها استیضاح را از فراموشی نجات دادند و آن را به بخشی از ساختار قانون اساسی عقب مانده خود تبدیل کردند [ترجمه ترگمان]آن ها استیضاح را از فراموشی نجات دادند و آن را بخشی از ساختار قانون اساسی خود کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The constitution makes separate mention of impeachment.
[ترجمه گوگل]قانون اساسی به طور جداگانه به استیضاح اشاره کرده است [ترجمه ترگمان]قانون اساسی اشاره ای جداگانه به استیضاح کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Opposition groups filed impeachment charges that led to a U. S. -style Senate trial that began last month.
[ترجمه گوگل]گروههای اپوزیسیون اتهاماتی را برای استیضاح مطرح کردند که منجر به محاکمه سنا به سبک ایالات متحده شد که ماه گذشته آغاز شد [ترجمه ترگمان]گروه های مخالف اتهاماتی را که به یک U منجر شد، تشکیل دادند اس محاکمه به سبک سنا که ماه گذشته آغاز شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The whole impeachment mess has finally come to an ungainly end but the ultimate significance of the debacle seems clear.
[ترجمه گوگل]کل آشفتگی استیضاح بالاخره به پایان ناخوشایندی رسید، اما اهمیت نهایی این افتضاح روشن به نظر می رسد [ترجمه ترگمان]کل استیضاح به پایان نرسیده است، اما اهمیت نهایی افتضاح به نظر می رسد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. There are grounds for impeachment.
[ترجمه گوگل]زمینه هایی برای استیضاح وجود دارد [ترجمه ترگمان]دلایلی برای اعلام جرم وجود داره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In addition to investor skittishness over the impeachment threat, the technology sector plunged for the third consecutive day.
[ترجمه گوگل]علاوه بر تنبلی سرمایه گذاران بر سر تهدید استیضاح، بخش فناوری برای سومین روز متوالی سقوط کرد [ترجمه ترگمان]بخش فن آوری علاوه بر تهدید کننده در مورد تهدید به استیضاح، برای سومین روز متوالی گرفتار شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. People who lived through the Clinton impeachment are entitled to get a sinking feeling.
[ترجمه گوگل]افرادی که در دوران استیضاح کلینتون زندگی کردند، حق دارند احساس غرق شدن داشته باشند [ترجمه ترگمان]افرادی که در استیضاح کلینتون زندگی می کنند حق دارند احساس غرق شدن داشته باشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Only the three senior judges could initiate impeachment proceedings against the president.
[ترجمه گوگل]فقط سه قاضی ارشد می توانند استیضاح رئیس جمهور را آغاز کنند [ترجمه ترگمان]تنها سه قاضی ارشد می توانند استیضاح علیه رئیس جمهور را آغاز کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The added wrinkle of possible impeachment proceedings only heightened investors' concern over the budget stalemate in Washington.
[ترجمه گوگل]چروک مضاعف روند احتمالی استیضاح تنها نگرانی سرمایه گذاران را نسبت به بن بست بودجه در واشنگتن افزایش داد [ترجمه ترگمان]چین و چروک اضافه شده از روند استیضاح، تنها نگرانی سرمایه گذاران در مورد بن بست بودجه در واشنگتن را افزایش داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. No one in the House has initiated formal impeachment proceedings against Mr Rubin.
[ترجمه گوگل]هیچ کس در مجلس روند رسمی استیضاح آقای روبین را آغاز نکرده است [ترجمه ترگمان]هیچ کس در مجلس استیضاح رسمی علیه آقای روبین را آغاز نکرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The threat of impeachment proceedings -- a grenade flung earlier this month by Rep.
[ترجمه گوگل]تهدید به روند استیضاح -- نارنجکی که اوایل این ماه توسط نماینده پرتاب شد [ترجمه ترگمان]تهدید روند استیضاح - - یک نارنجک که در اوایل این ماه توسط نماینده مجلس پرتاب شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Impeachment is quite rare in presidential systems.
[ترجمه گوگل]استیضاح در نظام های ریاست جمهوری بسیار نادر است [ترجمه ترگمان]استیضاح در سیستم های ریاست جمهوری بسیار نادر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Illinois legislature votes for impeachment efforts.
[ترجمه گوگل]قانونگذار ایلینویز به تلاش های استیضاح رأی می دهد [ترجمه ترگمان]هیات قانونگذاری ایلینویز برای استیضاح رای می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• act of bringing formal charges of misconduct against an individual; act of challenging the integrity of a witness; accusation; casting of doubt upon in the united states, the impeachment of a public official is their trial for a serious crime committed in office.