impawn

/ɪmˈpɔːn//ɪmˈpɔːn/

معنی: گرو گذاشتن، رهن گذاشتن، به رهن دادن
معانی دیگر: گرو گذاشتن، رهن گذاشتن، به رهن دادن

جمله های نمونه

1. This paper studies the pricing model for Inventory impawn financing by third part logistics provider when supplier permits the retailer delayed payments.
[ترجمه گوگل]این مقاله مدل قیمت‌گذاری برای تامین مالی موجودی را توسط تامین‌کننده لجستیک بخش سوم زمانی که تامین‌کننده اجازه پرداخت تاخیر به خرده‌فروش را می‌دهد، مورد مطالعه قرار می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله، مدل قیمت گذاری برای تامین مالی فهرست موجودی را توسط ارایه دهنده بخش سوم، هنگامی که تامین کننده اجازه می دهد تا فروشنده پرداخت ها را به تاخیر بیاندازد، مورد مطالعه قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When there are multiple Pawnees on a same impawn, payment should be based on the sequence of registration.
[ترجمه گوگل]هنگامی که چندین Pawne در یک impawn وجود دارد، پرداخت باید بر اساس ترتیب ثبت نام باشد
[ترجمه ترگمان]زمانی که چندین Pawnees روی یک impawn وجود دارد، پرداخت باید براساس توالی ثبت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When Impawn contract of bill does not requires written form, it isn't tenable, which is not invalid.
[ترجمه گوگل]زمانی که قرارداد قبض Impawn نیاز به شکل کتبی نداشته باشد، قابل استناد نیست، که باطل نیست
[ترجمه ترگمان]هنگامی که قرارداد Impawn به شکل کتبی نیاز ندارد، منطقی نیست، که نامعتبر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Second, by analyzing floating interest rates of liquidate of impawn and mortgage, soluting the problem of the loan of impawn and mortgage are higer risk with low interest.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، با تجزیه و تحلیل نرخ‌های سود شناور انحلال رهن و وام مسکن، حل مشکل وام اعطای وام و رهن ریسک بالاتر با بهره کم هستند
[ترجمه ترگمان]دوم، با تجزیه و تحلیل نرخ بهره شناور از انحلال وام مسکن و وام مسکن، مشکل وام مسکن و وام مسکن با بهره کم در معرض خطر قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Flow of existing legal person share basically has the following kinds of kind: The agreement is made over, auction, impawn and counter-purchase.
[ترجمه گوگل]جریان سهام اشخاص حقوقی موجود اساساً دارای انواع ذیل می باشد: قرارداد منعقده، مزایده، توقیف و خرید متقابل
[ترجمه ترگمان]جریان اطلاعات موجود حقوقی موجود اساسا دارای انواع زیر است: قرارداد بر روی حراج، مزایده و خرید و فروش گذاشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The 3 rd kind assures means calls the right impawn.
[ترجمه گوگل]سومین نوع تضمین می کند که به معنای ضربه زدن به سمت راست است
[ترجمه ترگمان]سومین نوع تضمین به معنای تماس با سمت راست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pledge on charging right has priority of payment, which is the most important effect of impawn.
[ترجمه گوگل]وثیقه حق شارژ دارای اولویت پرداخت است که مهم‌ترین اثر تمکین است
[ترجمه ترگمان]تعهد در حق مطالبه حق پرداخت را دارد که مهم ترین اثر of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Further more this method was applied to Shanghai stock market in China to calculate the impawn rate of a portfolio in 7 dates duration under a specific confidence level.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، این روش در بازار سهام شانگهای در چین برای محاسبه نرخ نفوذ یک سبد در 7 تاریخ تحت یک سطح اطمینان خاص اعمال شد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، این روش برای بازار سهام شانگهای در چین به منظور محاسبه نرخ impawn یک پورتفولیو در مدت ۷ روز تحت یک سطح اطمینان خاص اعمال شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Prevents the ownership of the Leased Vehicle from infringement. Forbidden to re - sell, impawn, pledge, re -lend, and sublease the Leased Vehicle.
[ترجمه گوگل]از نقض مالکیت وسیله نقلیه اجاره ای جلوگیری می کند فروش مجدد، توقیف، تعهد، قرض دادن مجدد و اجاره فرعی وسیله نقلیه اجاره شده ممنوع است
[ترجمه ترگمان]جلوگیری از مالکیت خودرو Leased از تجاوز ممنوع کردن کالا، impawn، تعهد، قرض گرفتن، و استفاده از وسایل نقلیه Leased ممنوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Pawn is a method to obtain the investment through the mortgage or impawn.
[ترجمه گوگل]Pawn روشی برای به دست آوردن سرمایه از طریق وام مسکن یا impawn است
[ترجمه ترگمان]Pawn روشی است برای بدست آوردن سرمایه گذاری از طریق رهن یا impawn
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It proposes that the key compositional elements of pledge on charging right includes obtain of legal evidence of charge, signing of impawn contract, and disclosure in the way of register.
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد می کند که عناصر اصلی ترکیبی تعهد در حق شارژ شامل به دست آوردن شواهد حقوقی اتهام، امضای قرارداد توقیف، و افشای نحوه ثبت است
[ترجمه ترگمان]این گزارش پیشنهاد می کند که عناصر ترکیب کلیدی تعهد در سمت راست شامل اخذ مدرک قانونی اتهام، امضای قرارداد impawn، و افشای در راه ثبت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Bank and corporation come into being agreement with financing of receivables' impawn.
[ترجمه گوگل]بانک و شرکت با تامین مالی بازپرداخت مطالبات توافق می کنند
[ترجمه ترگمان]بانک و شرکت با تامین مالی مطالبات مطالبات به توافق رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. By the analyzing of characteristics and actual situations of our country credit financing, this article concludes that credit guarantee impawn debt decision are key points to solve financing problems.
[ترجمه گوگل]این مقاله با تحلیل ویژگی‌ها و موقعیت‌های واقعی تامین مالی اعتباری کشورمان به این نتیجه می‌رسد که تصمیم‌گیری بدهی ضمانت‌نامه اعتباری از نکات کلیدی برای حل مشکلات تامین مالی است
[ترجمه ترگمان]با تجزیه و تحلیل ویژگی ها و موقعیت های واقعی تامین مالی کشور ما، این مقاله به این نتیجه می رسد که تضمین اعتبار و تصمیم بدهی، نقاط کلیدی برای حل مشکلات مالی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Successfully represented Industrial Bank Shenzhen Branch in disposing the Non-performing Assets, and provided legal service in the mortgage and impawn of house.
[ترجمه گوگل]با موفقیت از بانک صنعتی شعبه شنژن در دفع دارایی های غیرجاری نمایندگی کرد و خدمات حقوقی در رهن و رهن خانه ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]Successfully، رئیس شعبه بانک صنعتی در disposing دارایی های غیر نمایشی بود و خدمات قانونی را در رهن و اجاره خانه ارائه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گرو گذاشتن (فعل)
gage, gauge, engage, pledge, pawn, mortgage, hypothecate, impawn

رهن گذاشتن (فعل)
impawn

به رهن دادن (فعل)
impawn

انگلیسی به انگلیسی

• pawn; pledge

پیشنهاد کاربران

بپرس