impairment


خراب سازی، اسیب زنی، زیان، لطمه، صدمه، خرابی، خراب شدگی

جمله های نمونه

1. Contraindications for this drug include liver or kidney impairment.
[ترجمه محمود] منع تجویز این دارو شامل اختلال عملکرد کلیه وکبد می شود /در صورت اختلال عملکرد کلیه وکبد، این دارو نباید تجویز شود
|
[ترجمه فرناز] عوارض این دارو شامل اختلال کبد و کلیه می شود.
|
[ترجمه راد] این دارو به علت آسیبهای کلیوی و کبدی منع مصرف دارد
|
[ترجمه M] بخوام خیلی خلاصه کنم: مشکلات کبدی یا کلیوی جزء موارد منع مصرف این دارو است
|
[ترجمه گوگل]موارد منع مصرف این دارو شامل نارسایی کبد یا کلیه است
[ترجمه ترگمان]contraindications برای این دارو نقص کبد یا کبد را شامل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He has a visual impairment in the right eye.
[ترجمه گوگل]او در چشم راست دچار نقص بینایی است
[ترجمه ترگمان]او یک اختلال بینایی در چشم راست دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The potential complication impairment of growth in Crohn's disease is unique to pediatric patients.
[ترجمه راد] آسیب شدید بالقوه به رشد، در بیماری کرون منحصر به کودکان می باشد .
|
[ترجمه گوگل]اختلال بالقوه عارضه رشد در بیماری کرون برای بیماران اطفال منحصر به فرد است
[ترجمه ترگمان]نقص پتانسیل رشد در بیماری Crohn، منحصر به بیماران خردسال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Need I add that impairment is more to my liking than good health?
[ترجمه گوگل]آیا باید اضافه کنم که آسیب بیشتر به میل من است تا سلامتی؟
[ترجمه ترگمان]آیا باید اضافه کنم که نقص بیشتر به علاقه من نسبت به سلامتی خوب است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His dementia advanced rapidly, with further impairment of vision, and the myoclonus became more prominent.
[ترجمه گوگل]زوال عقل او به سرعت پیشرفت کرد، با اختلال بیشتر بینایی، و میوکلونوس برجسته تر شد
[ترجمه ترگمان]جنون او به سرعت پیشرفت کرد، با آسیب های بیشتر بینایی، و the برجسته تر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Any permanent impairment of tangible assets identified is written off.
[ترجمه گوگل]هرگونه کاهش ارزش دائمی دارایی های مشهود شناسایی شده از بین می رود
[ترجمه ترگمان]هر گونه نقص دایمی دارایی های منقول شناسایی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. No impairment of performance is evident during the day after its use.
[ترجمه گوگل]هیچ اختلالی در عملکرد در طول روز پس از استفاده مشهود نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ اختلال عملکرد در طول روز بعد از مصرف آن مشهود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cognitive impairment in children may follow milder postpartum depression and may be detectable four years after the resolution of maternal symptoms.
[ترجمه گوگل]اختلال شناختی در کودکان ممکن است به دنبال افسردگی خفیف‌تر پس از زایمان باشد و چهار سال پس از رفع علائم مادر قابل تشخیص باشد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Impairment of sweating is associated with various manifestations of autonomic neuropathy with and without the presence of other symptoms such as postural hypotension.
[ترجمه گوگل]اختلال در تعریق با تظاهرات مختلف نوروپاتی اتونومیک با و بدون وجود علائم دیگر مانند افت فشار خون وضعیتی همراه است
[ترجمه ترگمان]Impairment عرق کردن با جلوه های مختلف ناخوشی خود autonomic همراه و بدون حضور علایم دیگر مانند postural hypotension مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nausea, visual impairment, or headache occasionally occur.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات حالت تهوع، اختلال بینایی یا سردرد رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]بی خوابی، اختلال بینایی و یا سردرد گاهی اتفاق می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This is one reason why hearing impairment in childhood is totally different from hearing loss in adult life.
[ترجمه گوگل]این یکی از دلایلی است که چرا اختلال شنوایی در دوران کودکی با کم شنوایی در بزرگسالی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]این یکی از دلایلی است که چرا شنوایی شنوایی در دوران کودکی از فقدان شنوایی در زندگی بزرگسالی کاملا متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An artist who has a visual impairment, working with and not against its limitations.
[ترجمه گوگل]هنرمندی که نقص بینایی دارد، با محدودیت‌هایش کار می‌کند و نه بر خلاف آن
[ترجمه ترگمان]هنرمندی که نقص بینایی دارد و با محدودیت های آن مخالف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Hearing impairment, Hearing Science notes, afflicts one-in-four persons 65 or older and one-in-three 75 or older.
[ترجمه گوگل]آسیب شنوایی، علم شنوایی اشاره می کند، از هر چهار نفر یک نفر 65 سال یا بالاتر و از هر سه نفر یک نفر 75 سال یا بالاتر را مبتلا می کند
[ترجمه ترگمان]نقص شنوایی، شنیدن یادداشت های علمی، afflicts نفر - چهار نفر یا مسن تر و یک - سه یا بالاتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. These data confirm the frequency of growth impairment in childhood Crohn's Disease.
[ترجمه گوگل]این داده ها فراوانی اختلال رشد را در بیماری کرون دوران کودکی تایید می کند
[ترجمه ترگمان]این داده ها، فرکانس اختلال رشد در بیماری کودکان را تایید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The changes resulted in an impairment of the firm's ability to borrow money.
[ترجمه گوگل]این تغییرات منجر به اختلال در توانایی شرکت برای استقراض پول شد
[ترجمه ترگمان]این تغییرات منجر به نقص توانایی شرکت در قرض گرفتن پول شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[بهداشت] آسیب زنی

انگلیسی به انگلیسی

• act of making worse; deterioration; handicap; defect, flaw

پیشنهاد کاربران

اختلال، ناهنجاری
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : impair
✅️ اسم ( noun ) : impairment
✅️ صفت ( adjective ) : impaired
✅️ قید ( adverb ) : _
واژه های مصوب در زمینه پزشکی:
آسیب
خلل
کم ( مثل کم شنوایی )
اُفت
[حسابداری]
نابابی، خللمندی
دوستان گرامی وقتی مفهوم کلمه یا عبارتی را ازطریق کمک کاربران متوجه میشویم حداقل کاری که میتوانیم بکنیم، لایک کردن آن معنی به منظور دلگرم نمودن آن مترجم برای ادامه کار و کمک بیشتر آتی به خودمان است. زبان فارسی مانند سایر داشته هایمان برای بقا نیازمند کمک همه فارسی دانان است.
...
[مشاهده متن کامل]

impairment ( علوم سلامت )
واژه مصوب: خلل
تعریف: هرگونه نقص یا اختلال در ساختار یا کارکرد کاراندام شناختی یا روان شناختی یا کالبدشناختی
در روانشناسی به معنی اختلال هم هست
کاهش ارزش
آسیب . نقص
نقص، آسیب ( روانشناسی )
نارسایی
ناهنجاری
خرابی، اختلال
نقص, ایراد, عیب
تخریب
معلولیت
آسیب

نقص عضو
کاهش ارزش ( حسابداری )
اختلال
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس