impaired control

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
اختلال در کنترل / ناتوانی در مهار رفتار / ضعف در کنترل مصرف
در زبان محاوره ای:
کنترل از دستش در رفته، نمی تونه جلو خودشو بگیره، ول نمی کنه، نمی تونه کمش کنه
________________________________________
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ** ( روان پزشکی – اعتیاد ) :**
ناتوانی در توقف یا کاهش مصرف ماده، حتی با آگاهی از پیامدهای منفی آن؛ یکی از معیارهای اصلی تشخیص اختلال مصرف مواد
مثال:
**Impaired control: Strong urges or cravings for the substance, which then lead to using the substance and difficulty reducing use. **
اختلال در کنترل یعنی میل شدید به ماده که منجر به مصرف و ناتوانی در کاهش آن می شود.
2. ** ( رفتاری – شناختی ) :**
ضعف در مهار تکانه ها یا تصمیم گیری، به ویژه در مواجهه با وسوسه یا فشار روانی
مثال: He showed impaired control when facing temptation.
در برابر وسوسه نتونست خودش رو کنترل کنه.
3. ** ( استعاری – اجتماعی ) :**
بی ثباتی رفتاری یا احساسی که باعث می شود فرد در موقعیت های خاص نتواند واکنش مناسب نشان دهد
مثال: Her impaired control during arguments often escalates conflict.
ناتوانی اش در کنترل هنگام دعواها اغلب باعث تشدید درگیری می شه.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
loss of control – compulsive use – behavioral dysregulation – craving - driven behavior – inability to moderate – impulse override
________________________________________
🔸 نکته ی فرهنگی و اضافی:
در زبان انگلیسی، *impaired control* بار بالینی، هشداردهنده، و درمان محور دارد—برای توصیف یکی از نشانه های اصلی اختلال مصرف مواد.
این اصطلاح در روان درمانی، تشخیص بالینی، و روایت های درمانی کاربرد دارد.