1. a substance impacted in the upper intestine
ماده ای که در روده ی فوقانی گیر کرده
2. the mule lay impacted in the mud
قاطر دراز به دراز در گل گیر افتاده بود.
3. The embargo impacted on export revenues.
[ترجمه گوگل]تحریم بر درآمدهای صادراتی تأثیر گذاشت
[ترجمه ترگمان]تحریم بر درآمده ای صادراتی تاثیر گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The soldier impacted his sword into the ground.
[ترجمه گوگل]سرباز شمشیر خود را به زمین زد
[ترجمه ترگمان]سرباز شمشیرش را به زمین چسبیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The company's performance was impacted by the high value of the pound.
[ترجمه گوگل]عملکرد شرکت تحت تاثیر ارزش بالای پوند قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]عملکرد شرکت تحت تاثیر ارزش بالای پوند قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Falling export rates have impacted the country's economy quite considerably.
[ترجمه گوگل]کاهش نرخ صادرات به طور قابل توجهی بر اقتصاد کشور تأثیر گذاشته است
[ترجمه ترگمان]کاهش نرخ های صادرات به طور قابل توجهی بر اقتصاد کشور تاثیر گذاشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Her father's death impacted greatly on her childhood years.
[ترجمه گوگل]مرگ پدرش تاثیر زیادی بر دوران کودکی او گذاشت
[ترجمه ترگمان]مرگ پدرش در دوران کودکی او به شدت تحت تاثیر قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. And carrots which looked like impacted wisdom teeth crossed with a fantasy of Edgar Allan Poe's.
[ترجمه گوگل]و هویجهایی که شبیه دندانهای عقل نهفته به نظر میرسیدند با فانتزی ادگار آلن پو تلاقی کردند
[ترجمه ترگمان]و هویج که شبیه به دندان های خرد شده بود با خیال پردازی از ادگار آلن پو مقایسه می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In September a second Luna spacecraft impacted on the near side of the moon.
[ترجمه گوگل]در سپتامبر، دومین فضاپیمای لونا به سمت نزدیک ماه برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]در ماه سپتامبر یک سفینه فضایی لونا در نزدیکی ماه تحت تاثیر قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Surging crowds impacted the theatre.
[ترجمه گوگل]ازدحام جمعیت بر تئاتر تأثیر گذاشت
[ترجمه ترگمان]جمعیت surging بر تئاتر تاثیر گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Revision costs impacted both unit cost and cost as a percentage of sales.
[ترجمه گوگل]هزینه های تجدید نظر بر هزینه واحد و هزینه به عنوان درصدی از فروش تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]هزینه های بازبینی بر هزینه واحد و هزینه به عنوان درصدی از فروش اثر گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The main factor lead to impacted teeth was insufficient interdentium.
[ترجمه گوگل]عامل اصلی منجر به نهفتگی دندان بین دندانی ناکافی بود
[ترجمه ترگمان]عامل اصلی منجر به دندان های فشرده شد ناکافی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Conclusions:The inversely impacted central incisors in the maxillae could be aligned by orthodontic operation. The teeth need not be extracted.
[ترجمه گوگل]نتیجهگیری: دندانهای ثنایای مرکزی فک بالا با نهفته معکوس میتوانند با عمل ارتودنسی هماهنگ شوند دندان ها نیازی به کشیدن ندارند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: برعکس، دندان های پیشین تاثیر معکوس در the می توانند با عملیات orthodontic تراز شوند نیازی نیست که این دندان ها استخراج شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Impacted tooth is a common disease in dental clinics.
[ترجمه گوگل]دندان نهفته یک بیماری شایع در کلینیک های دندانپزشکی است
[ترجمه ترگمان]دندان impacted یک بیماری شایع در کلینیک های دندان پزشکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Objective To evaluate the effect of autotransplantation impacted anterior tooth and premolar.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تاثیر اتوپیوند نهفته دندان قدامی و پرمولر
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی تاثیر of بر دندان قدامی و دندان قدامی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید