- The professor had an immutable habit of rubbing his hands together as he lectured.
[ترجمه احسان] عادت تغییرناپذیر پروفسور مالیدن دستهایش در حین ایراد سخنرانی بود.
|
[ترجمه گوگل] استاد عادت تغییر ناپذیری داشت که هنگام سخنرانی دست هایش را به هم بمالد [ترجمه ترگمان] استاد عادت تغییرناپذیر داشت که دست هایش را به هم می مالید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. the immutable laws on nature
قوانین تغییر ناپذیر طبیعت
2. Some people regard grammar as an immutable set of rules.
[ترجمه گوگل]برخی از افراد دستور زبان را به عنوان مجموعه ای تغییرناپذیر از قوانین می دانند [ترجمه ترگمان]برخی از مردم دستور زبان را به عنوان یک مجموعه قوانین تغییر ناپذیر در نظر می گیرند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This decision should not be seen as immutable.
[ترجمه گوگل]این تصمیم نباید تغییر ناپذیر تلقی شود [ترجمه ترگمان]این تصمیم نباید تغییر ناپذیر باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. That rule was immutable, and woe betide anyone who disregarded it.
[ترجمه گوگل]این قانون تغییر ناپذیر بود و وای به حال کسی که آن را نادیده بگیرد [ترجمه ترگمان]این قانون تغییر ناپذیر بود و به حال کسی که اعتنایی به آن نکرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The structure, the disciplinary rules, were immutable.
[ترجمه گوگل]ساختار، قوانین انضباطی، تغییر ناپذیر بود [ترجمه ترگمان]ساختار، قواعد انضباطی، تغییر ناپذیر بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He didn't have a pre-ordained and immutable structure to his body, but curled and writhed like a cobra.
[ترجمه گوگل]او ساختاری از پیش تعیین شده و تغییر ناپذیر به بدن خود نداشت، اما مانند مار کبری پیچ خورده و پیچ خورده بود [ترجمه ترگمان]او در حالی که خود را جمع و جور کرده بود و مثل یک مار کبرا به خود می پیچید و به خود می پیچید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He would be immutable in his relation with the addressee if she/he did not change.
[ترجمه گوگل]اگر مخاطب تغییر نمی کرد، در رابطه خود با مخاطب تغییر ناپذیر بود [ترجمه ترگمان]اگر او تغییر نکرده باشد او در ارتباط با او تغییر ناپذیر خواهد داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. There was no immutable tendency for it to settle at the particular level where all willing workers had a chance for employment.
[ترجمه گوگل]هیچ تمایل تغییر ناپذیری برای استقرار آن در سطح خاصی وجود نداشت که همه کارگران مایل فرصتی برای اشتغال داشته باشند [ترجمه ترگمان]هیچ گرایش immutable برای حل آن در سطحی خاص وجود نداشت که در آن تمام کارگران خواهان فرصت اشتغال داشتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Conservatives dug in and insisted that dogmas were immutable and hierarchies indispensable.
[ترجمه گوگل]محافظه کاران حفاری کردند و اصرار داشتند که دگم ها تغییر ناپذیر و سلسله مراتب ضروری هستند [ترجمه ترگمان]محافظه کاران به درون زمین فرو رفتند و اصرار داشتند که اصول عقاید تغییرناپذیر و سلسله مراتب لازم است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. An abbreviation for the type of immutable singly-linked lists.
[ترجمه گوگل]مخفف نوع لیست های تک پیوندی تغییرناپذیر [ترجمه ترگمان]An برای نوع لیست پیوندی تغییر ناپذیر به صورت مجزا [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Nothing in the world is immutable.
[ترجمه میترا] هیچ چیز درجهان تغییرناپذیراست
|
[ترجمه R@M!N] هیچ چیزی در جهان غیرقابل ( ثابت ) تغییر نیست.
|
[ترجمه گوگل]هیچ چیز در دنیا تغییر ناپذیر نیست [ترجمه ترگمان]هیچ چیز در دنیا تغییر ناپذیر نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Our nature is not considered immutable, either socially or biologically.
[ترجمه گوگل]طبیعت ما چه از نظر اجتماعی و چه از نظر بیولوژیکی تغییر ناپذیر تلقی نمی شود [ترجمه ترگمان]طبیعت ما تغییر ناپذیر، چه از لحاظ اجتماعی و چه از لحاظ بیولوژیکی، در نظر گرفته نمی شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. God is not subjected to paramount immutable laws of the cosmos.
[ترجمه گوگل]خدا تابع قوانین تغییر ناپذیر اصلی کیهان نیست [ترجمه ترگمان]خداوند در معرض قوانین بسیار تغییر ناپذیر کیهان قرار ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Alter what is changeable, and accept what is immutable.
[ترجمه سپهر معتمدی] آنچه را که قابل تغییر است، اصلاح کن و آنچه را که غیرقابل تغییر است، بپذیر
|
[ترجمه گوگل]آنچه را که قابل تغییر است تغییر دهید و آنچه را تغییر ناپذیر است بپذیرید [ترجمه ترگمان]چه چیزی قابل تغییر است، و آنچه را تغییر ناپذیر است می پذیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The brain is by no means immutable, even in adulthood.
[ترجمه گوگل]مغز به هیچ وجه تغییرناپذیر نیست، حتی در بزرگسالی [ترجمه ترگمان]مغز به هیچ وجه تغییر ناپذیر، حتی در بزرگسالی نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• unchangeable, unalterable, changeless something that is immutable will never change; a formal word.
پیشنهاد کاربران
✍ توضیح: Unchanging over time; unable to be altered 🏔️🔒 🔍 مترادف: Unchangeable ✅ مثال: The rules of the competition were declared immutable and could not be challenged.