immunosuppression

/ˌɪmjunoʊsəˈpreʃən//ˌɪmjunəʊsəˈpreʃən/

(پزشکی - داروسازی) ایمنی فرونشانی

جمله های نمونه

1. The immunosuppression consisted of cyclosporine, azathioprine, and prednisolone.
[ترجمه گوگل]سرکوب سیستم ایمنی شامل سیکلوسپورین، آزاتیوپرین و پردنیزولون بود
[ترجمه ترگمان]The شامل cyclosporine، azathioprine و prednisolone بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Conclusion Local transfection of MC148 gene may promote immunosuppression by inhibiting leukocytic infiltration after allogeneous skin transplantation.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری ترانسفکشن موضعی ژن MC148 ممکن است با مهار ارتشاح لکوسیتی پس از پیوند پوست آلوژن باعث سرکوب سیستم ایمنی شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری transfection محلی ژن MC۱۴۸ ممکن است immunosuppression را با مهار نفوذ leukocytic بعد از پیوند پوست allogeneous ارتقا دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Little is known about the effects of immunosuppression on patients with hereditary nonpolyposis cancer ( HNPCC ).
[ترجمه گوگل]اطلاعات کمی در مورد اثرات سرکوب سیستم ایمنی بر بیماران مبتلا به سرطان غیر پولیپوز ارثی (HNPCC) وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اطلاعات کمی در مورد اثرات of بر روی بیماران مبتلا به سرطان nonpolyposis (HNPCC)وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. CP-690,550 is expected to cause JAK3-mediated immunosuppression in humans at lower exposures than those associated with JAK2-mediated inhibition of hematopoiesis and myelopoiesis.
[ترجمه گوگل]انتظار می‌رود CP-690550 باعث سرکوب سیستم ایمنی با واسطه JAK3 در انسان در مواجهه‌های کمتر از موارد مرتبط با مهار خون‌سازی و میلوپوئز با واسطه JAK2 شود
[ترجمه ترگمان]CP - ۶۹۰،۵۵۰ انتظار می رود که immunosuppression با میانجی گری در انسان ها در نوردهی های کمتری نسبت به آن هایی که با مهار mediated واسطه خون ساز و خون همراه هستند، ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The immunosuppression model was established by CTX injected into abdominal cavity of the KunMing Mus musculus albus.
[ترجمه گوگل]مدل سرکوب سیستم ایمنی توسط CTX تزریق شده به حفره شکمی عضله کون‌مینگ موش آلبوس ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]مدل immunosuppression توسط CTX تزریق شد که به حفره شکمی of Mus musculus تزریق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective : To investigate the effects of immunosuppression treatment on peripheral nerve injury and regeneration in rats.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثرات درمان سرکوب سیستم ایمنی بر آسیب و بازسازی عصب محیطی در موش صحرایی
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی اثرات درمان immunosuppression بر آسیب محیطی محیطی و بازسازی موش ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Unfortunatlely, therapeutic immunosuppression frequently causes complications from bacterial, viral, fungal and parasitic infections.
[ترجمه گوگل]متأسفانه، سرکوب سیستم ایمنی درمانی اغلب باعث عوارض ناشی از عفونت های باکتریایی، ویروسی، قارچی و انگلی می شود
[ترجمه ترگمان]Unfortunatlely، immunosuppression درمانی به کرات باعث مشکلات ناشی از عفونت های باکتریایی، ویروسی، قارچی و انگلی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Topical application of Niacinamide also decreases UV-induced skin cancers and prevented immunosuppression by UV irradiation.
[ترجمه گوگل]استفاده موضعی از نیاسینامید همچنین سرطان های پوستی ناشی از اشعه ماوراء بنفش را کاهش می دهد و از سرکوب سیستم ایمنی توسط تابش اشعه ماوراء بنفش جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]کاربرد Topical of نیز سرطان پوست القا شده در برابر اشعه UV را کاهش می دهد و مانع تابش UV از طریق نورافکنی UV می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Immunologic tolerance refers to the phenomenon that after transplantation the graft can survive without exogenous immunosuppression.
[ترجمه گوگل]تحمل ایمونولوژیک به پدیده ای اشاره دارد که پس از پیوند، پیوند می تواند بدون سرکوب سیستم ایمنی اگزوژن زنده بماند
[ترجمه ترگمان]تحمل immunologic به پدیده ای اشاره دارد که پس از پیوند graft می تواند بدون immunosuppression بیرونی دوام بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The lesson to be learned from the present case is that a transient plasma cell dyscrasia may present like multiple myeloma in the setting of heavy immunosuppression after organ transplantation.
[ترجمه گوگل]درسی که باید از مورد حاضر آموخت این است که یک دیسکرازی گذرا سلول های پلاسما ممکن است مانند مولتیپل میلوما در شرایط سرکوب شدید سیستم ایمنی پس از پیوند عضو ظاهر شود
[ترجمه ترگمان]The که از وضعیت فعلی یاد گرفته می شود این است که a سلول پلاسما (dyscrasia cell may)در محیط پیوند سنگین بعد از پیوند ارگان می تواند مانند multiple myeloma باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In KT patients diagnosed with PVAN, leflunomide plus reduced immunosuppression improved graft function in 6 6%, cleared BKV viremia in 42%, and resulted in side effects in 17%.
[ترجمه گوگل]در بیماران KT که با PVAN تشخیص داده شد، لفلونوماید به همراه کاهش سرکوب سیستم ایمنی باعث بهبود عملکرد پیوند در 6/6٪، پاکسازی ویرمی BKV در 42٪ و عوارض جانبی در 17٪ شد
[ترجمه ترگمان]در شرکت KT که با PVAN، leflunomide به همراه کاهش immunosuppression improved در ۶ %، BKV viremia را در ۶ % کاهش داد، BKV viremia را در ۴۲ درصد پاک کرد و عوارض جانبی را در ۱۷ % بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. METHOD:To observe the effect of S-8300 on the formulation of serum haemolysin, PFC and the content of IL-2 in serum of the immunosuppression mice caused by cyclophosphamide(Cy).
[ترجمه گوگل]روش: برای مشاهده اثر S-8300 بر فرمولاسیون همولیزین سرم، PFC و محتوای IL-2 در سرم موش های سرکوب کننده سیستم ایمنی ناشی از سیکلوفسفامید (Cy)
[ترجمه ترگمان]روش: مشاهده اثر S - ۸۳۰۰ بر روی فرمولبندی of سرم، PFC و مقدار IL - ۲ در سرم موش immunosuppression ناشی از cyclophosphamide (Cy)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective To study the rejective chances of hand allograft during survival and recovery in the state of immunosuppression.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه شانس رد پیوند دست در طول بقا و بهبودی در حالت سرکوب سیستم ایمنی
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه شانس های rejective در طول بقا و بازیابی در حالت of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Alemtuzumab, a humanized anti - CD 52 antibody, has shown promise in tolerogenic induction protocols, requiring minimal maintenance immunosuppression.
[ترجمه گوگل]آلمتوزوماب، یک آنتی بادی ضد CD 52 انسانی، در پروتکل‌های القای تحمل‌زا، نویدبخشی را نشان داده است و به حداقل سرکوب ایمنی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]Alemtuzumab که یک آنتی بادی humanized ۵۲ سی دی است، در پروتکل های القای tolerogenic قول داده است و نیاز به نگهداری حداقل maintenance دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We investigated the pattern of electrolyte disturbances with regard to enteral malabsorption, renal compensation, and the influence of immunosuppression.
[ترجمه گوگل]ما الگوی اختلالات الکترولیت را با توجه به سوء جذب روده، جبران کلیه، و تأثیر سرکوب سیستم ایمنی بررسی کردیم
[ترجمه ترگمان]ما الگوی اختلالات الکترولیت را با توجه به enteral malabsorption، جبران کلیوی، و تاثیر of بررسی کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• suppression of the immune system's natural responses (medicine)

پیشنهاد کاربران

سرکوب ایمنی ( اسم ) : سرکوب سیستم ایمنی طبیعی بدن به طوری که عضو پیوندی را پس نزند.
سرکوب سیستم ایمنی

بپرس