immunity

/ˌɪˈmjuːnəti//ɪˈmjuːnɪti/

معنی: بخشودگی، ازادی، معافیت، مصونیت، جواز، مقاومت در برابر مرض
معانی دیگر: (پزشکی) ایمنی، زینهاری، استثنا، آسیب ناپذیری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: immunities
(1) تعریف: the state or condition of being immune to a disease.
متضاد: susceptibility

(2) تعریف: the state or an instance of not being subject to a common liability or specific obligation.
متضاد: liability

- a diplomat's legal immunity to arrest
[ترجمه گوگل] مصونیت قانونی دیپلمات برای دستگیری
[ترجمه ترگمان] مصونیت قانونی یک دیپلمات برای دستگیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. acquired immunity
ایمنی اکتسابی

2. parliamentary immunity
مصونیت پارلمانی

3. temporary immunity from taxation
معافیت موقت از مالیات

4. antibodies give us immunity against disease
پادتن ها در برابر بیماری به ما ایمنی می دهند.

5. this alloy has complete immunity to rust
این آلیاژ فلزی نسبت به زنگ زدگی کاملا مقاوم است.

6. The island's inhabitants had no immunity to the diseases carried by the explorers and quickly succumbed.
[ترجمه گوگل]ساکنان جزیره هیچ مصونیتی در برابر بیماری های ناشی از کاوشگران نداشتند و به سرعت تسلیم شدند
[ترجمه ترگمان]ساکنان این جزیره نسبت به بیماری هایی که by حمل می کردند مصونیت نداشتند و بسرعت تسلیم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The vaccine provides longer immunity against flu.
[ترجمه گوگل]این واکسن ایمنی طولانی تری در برابر آنفولانزا ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]این واکسن ایمنی بیشتری را در برابر آنفولانزا فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They respected diplomatic immunity as valid.
[ترجمه گوگل]آنها مصونیت دیپلماتیک را معتبر می دانستند
[ترجمه ترگمان]آن ها به مصونیت دیپلماتیک به عنوان معتبر احترام می گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The embassy official claimed diplomatic immunity and was later released.
[ترجمه گوگل]این مقام سفارت مدعی مصونیت دیپلماتیک شد و بعدا آزاد شد
[ترجمه ترگمان]این مقام سفارت مسئولیت مصونیت دیپلماتیک را بر عهده گرفت و بعدا آزاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Several ministers were stripped of parliamentary immunity as a prelude to facing corruption charges.
[ترجمه گوگل]چندین وزیر به عنوان مقدمه ای برای مواجهه با اتهامات فساد از مصونیت پارلمانی محروم شدند
[ترجمه ترگمان]چندین وزیر مصونیت پارلمانی را به عنوان مقدمه ای برای مقابله با اتهام های فساد تعطیل کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was granted immunity from prosecution because he confessed the names of the other spies.
[ترجمه گوگل]او به دلیل اعتراف به نام جاسوسان دیگر از تعقیب قضایی مصونیت یافت
[ترجمه ترگمان]اون مصونیت از پی گرد قانونی بود چون اون به اسم جاسوس دیگه اعتراف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The newspaper claimed public interest immunity when threatened with prosecution for publishing the story .
[ترجمه گوگل]این روزنامه زمانی که به دلیل انتشار داستان تهدید به پیگرد قانونی شد، مدعی مصونیت از منافع عمومی شد
[ترجمه ترگمان]این روزنامه مدعی مصونیت عمومی در هنگام تهدید به پی گرد قانونی برای انتشار این داستان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The advisers were granted diplomatic immunity.
[ترجمه گوگل]به این مشاوران مصونیت دیپلماتیک اعطا شد
[ترجمه ترگمان]مشاوران از مصونیت دیپلماتیک برخوردار بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They were granted immunity from prosecution.
[ترجمه گوگل]به آنها مصونیت از تعقیب قضایی اعطا شد
[ترجمه ترگمان]آن ها از پی گرد قانونی مصون بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Birds in outside cages develop immunity to airborne bacteria.
[ترجمه گوگل]پرندگان در قفس های بیرونی نسبت به باکتری های موجود در هوا مصونیت پیدا می کنند
[ترجمه ترگمان]پرندگان در قفس های خارج نسبت به باکتری هوابرد مصونیت ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The law effectively grants the company immunity from prosecution.
[ترجمه گوگل]قانون عملاً به شرکت مصونیت از پیگرد قانونی می دهد
[ترجمه ترگمان]این قانون بطور موثر مصونیت شرکت را از پی گرد قانونی بهره مند می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بخشودگی (اسم)
absolution, impunity, immunity, acquittance, indemnity

ازادی (اسم)
release, emancipation, immunity, option, liberty, toleration, relief, freedom, independence, freeness, manumission

معافیت (اسم)
immunity, freedom, exemption

مصونیت (اسم)
immunity, inviolability

جواز (اسم)
pass, immunity, permit, sanction, paper, license, laissez-passer

مقاومت در برابر مرض (اسم)
immunity

تخصصی

[برق و الکترونیک] مصونیت
[بهداشت] ایمنی - مصونیت
[حقوق] مصونیت

انگلیسی به انگلیسی

• condition of being insusceptible to a disease; exemption, freedom, protection

پیشنهاد کاربران

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک prefix داریم به اسم im
📌 این پیشوند، معادل "not" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این پیشوند را در خود داشته باشند، به "not" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 impecunious: having little or no money
🔘 immutable: not able to be changed
🔘 impervious: not affected or influenced by something
🔘 impunity: not punished for wrongdoing
🔘 impudence: not showing respect; being rude
🔘 importunate: not reasonable; annoyingly persistent
🔘 implacable: not able to be calmed or changed
🔘 impassive: not showing any emotion
🔘 imperturbable: not easily upset or disturbed
🔘 impregnable: not able to be defeated or overcome
🔘 imprecation: not polite; an offensive curse or insult
🔘 impeccable: not having any flaws; perfect
🔘 impertinent: not respectful; behaving rudely
🔘 impasse: not able to progress; a deadlock
🔘 immaculate: not dirty or flawed; perfectly clean
🔘 impenetrable: not able to be passed through or solved
🔘 imperceptible: not noticeable or easily perceived
🔘 implausible: not believable or unlikely to be true
🔘 impromptu: not planned; done spontaneously
🔘 improvise: to do something without prior preparation
🔘 imprudent: not wise; lacking good judgment
🔘 immobile: not moving or unable to move
🔘 immense: not small; extremely large
🔘 improvidence: not cautious; lacking foresight
🔘 immediately: not delayed; happening at once
🔘 immortal: not subject to death
🔘 immovable: not able to be moved
🔘 immune: not affected by disease or harm
🔘 impartial: not biased; showing fairness
🔘 impossibility: not capable of happening

💢 دوستان کلمات زیر همگی مترادف هم هستند:
🔘 Forgiveness
🔘 Immunity
🔘 Reprieve
🔘 Absolution
🔘 Amnesty
✅ Definition:
👉 The act of pardoning or excusing someone from punishment or wrongdoing.
۱. مصونیت. ایمنی ۲. معافیت
مثال:
immunity of tax
معافیت از مالیات
[پزشکی] ایمنی، مصونیت: محفوظ بودن علیه یک بیماری
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : immunize
✅️ اسم ( noun ) : immunity / immunology / immunization
✅️ صفت ( adjective ) : immune / immunological
✅️ قید ( adverb ) : _
immunity ( خوردگی )
واژه مصوب: مصونیت
تعریف: وضعیت مقاومت به خوردگی یا مقاومت به انحلال آندی در محیطی خاص براثر پایداری ترمودینامیکی فلز
مقاوم بودن در برابر. . .
مصون بودن
ایمنی - مصونیت - معافیت
Immunity from diseases : ایمنی و مصونیت در برابر بیماری ها
ایمنی
بخشش، عفو

بپرس