immolation

/ɪməˈleɪʃn̩//ˌɪməˈleɪʃn̩/

معنی: قربانی
معانی دیگر: قربانی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an act or instance of killing as a sacrifice, esp. by burning.

جمله های نمونه

1. underclared aggression, war, hypocrisy, chicanery, anarchy and impending immolation are part of our daily lives, we all want . . .
[ترجمه گوگل]تجاوز آشکار، جنگ، ریاکاری، شیطنت، هرج و مرج و آتش سوزی قریب الوقوع بخشی از زندگی روزمره ما است، همه ما می خواهیم
[ترجمه ترگمان]تجاوز به عنف، جنگ، ریاکاری، chicanery، آنارشی و immolation که در شرف وقوع هستند بخشی از زندگی روزمره ما هستند، همه ما می خواهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. That key is your own immolation, and in the development and the purification and in the incorruptibility of that immolation alone is the Kingdom of Eternity.
[ترجمه گوگل]آن کلید آتش سوزی خود شماست و در تکوین و تطهیر و فساد ناپذیری آن سوزاندن تنها ملکوت ابدیت است
[ترجمه ترگمان]این کلید، قربانی خودتان است، و در توسعه و خالص سازی و in آن قربانی شدن، قلمرو ابدیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Entrapment : This talent no longer works with Immolation Trap or Explosive Trap.
[ترجمه گوگل]Entrapment: این استعداد دیگر با تله Immolation یا Explosive Trap کار نمی کند
[ترجمه ترگمان]Entrapment: این استعداد دیگر با تله Immolation تله یا تله انفجاری کار نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The whole immolation is the observer and the participator in the roles.
[ترجمه گوگل]کل آتش زدن ناظر و شرکت کننده در نقش هاست
[ترجمه ترگمان]این قربانی، ناظر و نقش participator در نقش ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Immolation Arrow - Explosion effect damage increased by 20 %.
[ترجمه گوگل]Immolation Arrow - آسیب اثر انفجار 20 درصد افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]Immolation تیر - انفجار اثر انفجار به میزان ۲۰ % افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Dance Dance Immolation: Kill 3 enemies while they're taunting.
[ترجمه گوگل]Dance Dance Immolation: کشتن 3 دشمن در حالی که آنها در حال تمسخر هستند
[ترجمه ترگمان]Immolation رقص رقص: سه نفر از دشمنان را در حالی که دست می اندازند، بکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. living in a world in which underclared aggression, war, hypocrisy, chicanery, anarchy and impending immolation are part of our . . .
[ترجمه گوگل]زندگی در دنیایی که در آن تجاوز آشکار، جنگ، ریاکاری، شیطنت، هرج و مرج و آتش سوزی قریب الوقوع بخشی از زندگی ماست
[ترجمه ترگمان]زندگی در دنیایی که در آن تهاجم underclared، جنگ، ریاکاری، chicanery، آنارشی و immolation قریب الوقوع بخشی از زندگی ما محسوب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. in a world in which underclared aggression, war, hypocrisy, chicanery, anarchy and impending immolation are part of our daily . . .
[ترجمه گوگل]در جهانی که در آن تجاوز آشکار، جنگ، ریاکاری، شیطنت، هرج و مرج و آتش زدن قریب الوقوع بخشی از زندگی روزمره ما است
[ترجمه ترگمان]در دنیایی که در آن تهاجم underclared، جنگ، ریاکاری، chicanery، هرج ومرج و immolation در شرف وقوع، بخشی از زندگی روزمره ما محسوب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Immolation Arrow - Increased radius of Explosion effect by 33 % and Immolation effect by %.
[ترجمه گوگل]Immolation Arrow - افزایش شعاع اثر انفجار تا 33 درصد و اثر آتش سوزی به میزان درصد
[ترجمه ترگمان]Immolation Arrow - افزایش شعاع انفجار با ۳۳ % و اثر Immolation % %
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. in which underclared aggression, war, hypocrisy, chicanery, anarchy and impending immolation are part of our daily lives, we all.
[ترجمه گوگل]که در آن تجاوز آشکار، جنگ، ریاکاری، شیطنت، هرج و مرج و آتش سوزی قریب الوقوع بخشی از زندگی روزمره ما است
[ترجمه ترگمان]در آن تجاوز underclared، جنگ، ریاکاری، chicanery، هرج ومرج و immolation که در شرف وقوع است بخشی از زندگی روزمره ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The camouflage is so craftily executed and created by the inner immolation that you must, by necessity, focus your attention on the physical reality which has been created.
[ترجمه گوگل]استتار به قدری زیرکانه توسط آتش سوزی درونی اجرا و ایجاد شده است که شما باید به ناچار توجه خود را بر واقعیت فیزیکی ایجاد شده متمرکز کنید
[ترجمه ترگمان]استتار به شکلی پیچیده اجرا می شود و با این قربانی درونی ایجاد می شود که باید توجه خود را بر واقعیت فیزیکی که ایجاد شده است متمرکز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Emperor had these clay figures made instead of burying slave - workers alive as immolation.
[ترجمه گوگل]امپراطور این مجسمه های گلی را به جای دفن برده - کارگران زنده به عنوان آتش سوزی ساخته بود
[ترجمه ترگمان]امپراطور این شکله ای خاک رس را به جای دفن کارگران برده، به عنوان قربانی، به خاک سپرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قربانی (اسم)
prey, sacrifice, immolation, victim

انگلیسی به انگلیسی

• self-sacrifice; sacrificial offering; offering of a sacrifice

پیشنهاد کاربران

بپرس